اصطلاح
|
معادل انگليسي
|
معنای آن
|
ماده نرم كننده
|
Lubricant
|
مادهاي كه به منظور كاهش اصطكاك بين دو بخش متحرك مورد استفاده قرار ميگيرد
|
ماري جوانا
|
Marijuana
|
ماده مخدري كه از شاهدانه هندي گرفته مي شود و معمولاً به صورت سيگارهاي كوتاه و كلفت دود مي شود.
|
ماستكتومي
|
Mastectomy
|
برداشتن غده پستان
|
ماكروسيت
|
Macrocyte
|
گلبول قرمز به اندازه بزرگ (به صورت غير طبيعي)
|
مالاريا
|
Malaria
|
بيماري عفوني تبداري كه توسط گونهاي از پلاسموديوم كه انگل گلبولهاي قرمز خون هستند، ايجاد ميشود. اين بيماري توسط پشه آنوفل منتقل شده و با حملات تب، لرز و تعريق مشخص ميشود
|
مايت
|
mites
|
مايت ها يا هيره ها بندپاياني هستند با اندازه هاي در حدود 3/0-1/0 ميليمتر كه جزء مهمي از عناصر موجود در گرد و خاك منزل به شمار مي روند و به دليل اندازه كوچك معمولاً با چشم غيرمسلح ديده نمي شوند. اين جانداران فاقد گزش بوده و بيماري خاصي را منتقل نمي كنند. تغذيه آنها از لايه هاي شاخي پوست كنده شده انسان مي باشد و محل زندگي آنها تشك، پتو، بالش، فرش، پرده، مبلمان و اسباب بازي پشمي و پارچه اي و وسايل مشابه است. شرايط آب و هوايي گرم و مرطوب، رشد و تكثير اين موجودات را تسريع مي كند. تماس افراد با آلرژن هاي هيره (شامل ذرات بدن، فضولات و تخم) در ابتداي كودكي مي تواند استعداد ابتلا به آسم را در فرد به شدت تقويت كند.
|
متابوليسم
|
Metabolism
|
مجموعه تمام مراحل فيزيكي و شيميايي كه توسط آن موجود زنده مواد توليد شده و نگهداري شده را ارگانيزه ميكند (آنابوليسم) و نيز روشي كه به وسيله آن انرژي براي استفاده موجود زنده فراهم ميگردد (كاتابوليسم)
|
متادون
|
Methadone
|
ماده افيوني مصنوعي كه مي توان آن را جانشين هروئين نمود.
|
مترالژي
|
Metrodynla
|
درد رحم
|
مثانه
|
Bladder
|
يك كيسه غشايي كه محل تجمع ترشحات است. اين اصطلاح به خصوص در مورد كيسه مثانه به كار ميرود
|
مجرا
|
Duct
|
يك لوله يا كانالي براي انتقال ترشحات
|
مچ دست يا كارپ
|
Wrist
|
مفصل بين ساعد و كف دست، در چهارپايان به چنين مفصلي در اندامهاي قدامي (دستهاي آنها) نيز اطلاق ميشود
|
مخمر
|
Yb
|
نام عمومي قارچهاي تك سلولي كه معمولا گرد هستند و به وسيله جوانهزدن تكثير مييابند
|
مدفوع
|
Faeces
|
تخليه مواد زايد از روده
|
مربوط به زيبايي
|
Cosmetic
|
ماده يا فرآورده آرايشي
|
مرفين
|
Morphine
|
مرفين
|
مصرف خودسرانه دارو
|
OTC
|
اصطلاحي است كه در مورد دارويي گفته ميشود كه دريافت آن نياز به ارائه و تجويز نسخه ندارد
|
معده
|
Stomach
|
يك اتساع پردهاي عضلاني لوله گوارشي كه بين مري و دوازدهه قرار دارد و از قسمتهاي قبلي، فوندوس جسم و پيلوريك تشكيل شده است. غدد معدي شيره معده را ترشح ميكنند كه هنگامي كه با غذا مخلوط ميشود كيموس معدي را تشكيل ميدهند كه اين كيموس معدي يك ماده نيمه مايع است و براي جذب بيشتر رودهها مناسب ميباشد
|
مفصل
|
Joint
|
محل اتصال يا الحاق بين دو يا چند استخوان، به خصوص مناطقي كه استخوانها داراي حركت ميباشند
|
مفصل سينوويال
|
Synovial joint
|
مفصلي كه اجازه حركت آزاد را كم و بيش داده، استخوان هاي اين مفصل در داخل يك كپسول محاط شده و اين حفره توسط يك غشا سينوويال مفروش گشته است
|
مفصل شانه
|
Shoulder
|
اتصال استخوان ترقوه و شانه؛ جايي كه بازو به تنه وصل ميشود
|
مقاربت
|
Coitus
|
آميزش جنسي ، جماع ، زناشويي
|
ملتحمه
|
Conjunctiva
|
لايه ظريفي كه سطح داخلي پلك ها و كره چشم را پوشش مي دهد
|
ملين
|
laxative
|
هر دارويي مثل روغن كرچك ، روغن معدني يا يك مسهل كه باعث دفع مدفوع شود.
|
مهره
|
Vertebra
|
هر يك از 33 استخوان ستون مهرهاي ( يا نخاعي) شامل 7 مهره گردني، 12 مهره پشتي (توراسيك)، 5 مهره كمري (لومبار)، 5 مهره خاجي (ساكرال) و 4 مهره دنبالچهاي (كوكسيكسي)
|
موتاسيون
|
Mutation
|
جهش، تغيير دائمي در يك ماده ژنتيكي. همچنين شخصي كه چنين تغييري در او ايجاد شده است
|
موكوس
|
Mucus
|
مايع مخاطي آزاد غشاهاي مخاطي، حاوي ترشح غدد، نمكهاي مختلف گلبولهاي سفيد
|
ميخچه
|
Corn
|
سفتي و ضخيم شدن لايه شاخي پوست كه به علت مالش و فشار ايجاد شده و درد و حساسيت به وجود مي آورد
|
ميدرياتيك
|
Mydriatic
|
گشاد كردن مردمك، دارويي كه مردمك را گشاد ميكند
|
ميزراه
|
Urethra
|
پيشابراه
مجراي مامبراني كه از ميان آن ادرار از مثانه به خارج از بدن ترشح ميشود
|
ميزناي حالب
|
Ureter
|
مجراي فيبري-عضلاني كه ادرار از درون آن عبور كرده و به مثانه ميرسد
|
ميناي دندان
|
Enamel
|
ماده فوق العاده سخت كه پوشاننده نواحي در معرض دندان است.
|
ميوكارد
|
Myocardium
|
ضخيمترين لايه ديواره قلب كه ديواره مياني نيز ميباشد و متشكل از عضله قلبي است
|