پوشیدن لباس نو در نوروز
پوشیدن لباس نو در نوروز باور کهنی است که از طبیعت اخذ شده است، چرا که ایرانیها از سبز شدن درختان و نو شدن چهره زمین یاد گرفتهاند که با آمدن بهار، لباس نو بپوشند و آن را دارای شگون میدانند.
پوشیدن لباس نو در نوروز، رسمی کهن در ایران و یکی از آداب نوروز است. تهیه لباس برای تحویل سال، فقیر و غنی را به خود مشغول میدارد. در قدیم تر توجه به تهی دستان و زیردستان برای تهیه لباس نوروزی به ویژه برای کودکان رسمی در حد الزام بود. خلعت دادن پادشاهان و امیران در جشن نوروز برای نو پوش کردن کارگزاران و زیردستان بود. ابوریحان بیرونی می نویسد؛ رسم ملوک خراسان این است که در این موسم به سپاهیان خود لباس بهاری و تابستانی میدهند.
مورخان و شاعران از خلعت بخشیدنهای نوروزی فراوان یاد کرده اند و بر اساس این باور است که در وقف نامه "حاجی شفیع ابریشمی زنجانی" آمده است؛ هر سال شبهای عید نوروز پنجاه دست لباس دخترانه و پنجاه دست لباس پسرانه، همراه کفش و جوراب از عواید موقوفه تهیه و به اطفال یتیم تحویل شود. سفرنامه نویسان دوره صفویه و قاجاریه، در شرح و وصف جشنهای نوروزی از لباس های فاخر مردم فراوان یاد کردهاند.
خرید لباس نو و برخی وسیله های فرسوده ای که به مناسبت نوروز نیاز به"نو"ساختن دارد، رقم عمده هزینههای فصلی و گاه سالانه خانوادهها را تشکیل می دهد. بسیاری از خانوادهها که در سوک یکی از نزدیکان لباس سیاه پوشیدهاند، به مناسبت نوروز به ویژه هنگام سال تحویل لباسی دیگر میپوشند.
در گذشته که فروشگاهها و بازارهای فروش لباس دوخته نبود و مردم دوختن لباس خود را به خیاطها سفارش میدادند، نوبتهای دوخت و کار شبانه روزی خیاطان یکی از دشواریهای خانواده بود.
با آمدن بهار، لباس نو بپوشیم که شگون شادمانی و آرامش است
اگر در روزهای پیش از نوروز در خانوادهها، محلهها، مدرسهها و سازمانهای نیکوکاری رسم است که برای کودکان نیازمند لباس تهیه کنند، این کار نیک پیش از آن که برای کمک و همراهی باشد برای لباس نو پوشاندن به کودکان در جشن نوروز است.
این باور کهن را در نوشته ها، توصیهها و توصیفهای نوروزی همواره میبینیم که از طبیعت پیروی کنیم، از درختان یاد بگیریم و با آمدن بهار، لباس نو بپوشیم که شگون شادمانی و آرامش است.
نوروز که روز جشن پیروزی و شادمانی همگانی بود بسیار باشکوه برگزار می شد، مردم لباسهای نو و زیبای خود را پوشیده و کلاه نوروزی را بر سر می نهادند و سرمه عیدی را به چشم کشیده و زینت و زیور عید بر خود میبستند، آنگاه از عطر و عالیه عید نیز استفاده میکردند؛
ای آصف جسم مرتبه،کیوان قدر مانند هلال در گوش تو بدر
بسیار خنک شدست در شهر هرات زنجیر من و "کلاه نوروزی"صدر
(تذکرة الشعرای دولتشاه ص 347)
اثر"غالیه ی عید"نارفته هنوز زان بنا گوش که با سیم زند رنگش بر
(دیوان فرخی سیستانی ص 195)
جشن نوروز به روزگارخوارزمشاهیان در میان تودههای مردمان برگزار میشده چنانکه از"جامه های نوین و رنگارنگ"مردم اصفهان در این روز این امر هویدا بوده است.
جهانگردان خارجی نیز در سفرهایی که به ایران کردهاند اطلاعات در خور توجهی در این باره بدست داده اند. از جمله شاردن در سیاحت نامه خود مینویسد: ایرانیان برای نوروز نام های مختلفی نهاده اند از آن جمله آن را "عید لباس نو" میخواندند. چون هر کس هر اندازه ای نادار باشد درین جشن یک دست لباس نو به تن میکند و افراد متمکن در ایام عید هر روزی ملبوس دیگری در بر مینمایند.
در سفرنامه "جکسن" هم آمده است: برنامه ایام عید عبارت است از"لباس عید"پوشیدن، هدیه به هم دادن،تبریک و تهنیت به هم گفتن، شاد بودن و نشاط کردن.