ضرب المثلهای فارسی و ایرانی به ترتیب حروف الفبا:
🍁 🍂 🌷 🌹 🌻 🌼 🌸 🌺 💐 🍀 ☘️ 🌿 🌱 🌴 🌳
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇

کم هر چیز از نبود و هیچ آن بهتر است.

- کار از محکم کاری عیب نمیکند
کار را باید دقیق و اساسی و درست حسابی انجام داد تا خیال آدم مطمئن و آسودهتر باشد.

کاری به آخرین و خطرناکترین و خرابترین مرحله خود رسیدن و بیخ پیدا کردن، به طوری که چارهای نداشته یا به سختی بتوان برای آن چارهای اندیشید.

کار بزرگ و مشکلی که انجامش از عهده هر کسی بر نمیآید.

- کارد بزنی خونش در نمیآید
شدت عصبانیت در حدی که خون در بدن منجمد شود.

خسته و عاصی شدن از وضعیتی، آخرین حد تحمّل.

باعث اذیت و دردسر و گرفتاری شدن.

- کار را که کرد؟ آنکه تمام کرد
اشاره به اینکه کار نیمه کاره و به آخر نرسیده ارزشی ندارد و هر کس کاری را شروع میکند بهتر است خود نیز آن را به پایان برساند.

- کارش چیه؟ بوق میزنه، بخیه به آبدوغ میزنه
معرفی شخص بیکار و بیهنر.

انجام هر کاری شدنی است و به همت و اراده شخص بستگی دارد.

- کار نیکو کردن از پر کردن است
تکرار و استمرار در هر کار موجب کسب تجربه شده و در نتیجه آن کار بهتر، با کیفیتتر و در حد کمال انجام میشود.

- کار را باید داد دست کاردان
هرکاری باید به دست کسی که تجربه و تخصص کافی در آن مورد دارد انجام شود، چرا که در غیر این صورت انجام کار با کیفیت و بازدهی مناسب همراه نخواهد شد.

- کارها نیکو شود اما به صبر
با صبر و تحمل و بردباری و به مرور زمان انشالله تمام مشکلات حل شده و کارها سر و سامان خواهد گرفت.

- کار هر بز نیست خرمن کوفتن/ گاو نر میخواهد و مرد کهن
هر کسی از عهدة هر کاری بر نمیآید. کنایه از لزوم داشتن تجربه و تخصص در انجام هر کاری.

کاری فوقالعاده، نگفتنی و بسیار دقیق و اساسی، کسی که کاری بزرگ و مشکل را به بهترین نحو، درست و حسابی و بدون عیب و نقص انجام دهد.

- کاری که چشم میکنه ابرو نمیکنه
هر کس و هر چیز خاصیت مخصوص به خود را دارد و البته لزوم و تاثیر چشم از ابرو در تمام امور بیشتر است.

حُقّه و کلکی در کار است.

- کاسه جایی رود که باز آید قدح
انجام کار یا انجام دادن هدیه به کسی به امید و با چشم داشت انجام کاری بزرگتر یا دریافت هدیهای گرانبهاتر از طرف مقابل.

- کاسه جایی رود که باز آید قدح
کلافه و سردرگم و مردد بودن، هم و غم پیدا کردن راه چاره داشتن.

کسی که در کاری از صاحب اصلی آن بیشتر جوش بزند.

به هم ریختن بساط و زندگی، شر و فساد و خسارت و خرابی به بار آوردن.

- کافر همه را به کیش خود پندارد
آدم نادرست و خلافکار همه را مانند خودش میداند.

کسی که بسیار شاد و شنگول باشد.

- کبوتر با کبوتر، باز با باز
هر کس باید با همشأن و همزبان و همردة خود معاشرت، وصلت و یا معامله کند.

خوابیدن یا خواباندن توهینآمیز و همراه با دلخوری و ناراحتی.

- کت بده کلاه بده، دو قورت و نیم بالا بده
کسی که در حق دیگری خدمت و خوبی کرده و دست آخر هم بدهکار شده و دچار زخمزبان و توقعات بیجا گردد.

- کجا خوش است؟ آنجا که دل خوش است
هر کجا که دل و روح انسان شاد و با طراوت شود، آنجا بهترین جا است.

ملاحضه و مدارا کردن، احتیاط.

- کربلا رفتنت بهانه بوَد/ کربلا در میان خانه بوَد
خدا را در همه جا میتوان یافت و به او توجه کرد.

رجز خواندن، ادعا داشتن، نمایاندن خود به خصوصیتی برجسته.

اشکال و ایراد از خود شخص است که باعث به وجود آمدن مشکل یا آزار و مزاحمت میشود.

کسی که در کاری خبره بوده و مهارت و آگاهی زیادی داشته باشد.

- کسی نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
برای انجام کارها جز به خود نباید به دیگران امید و اتّکا داشت زیرا کسی کمک نمیکند (یا نمیتواند کمک کند).

- کسی که به ما نریده بود، کلاغ کو. دریده بود!
بیشخصیت و بیاعتباری که از برتر و بالاتر از خود عیبجویی و سوال و جواب کند.

- کسی که نمیداند فقط خواجه حافظ شیراز است
موضوعی که همه از آن آگاه و با خبرند.

به کسی که در غم و اندوه فرو رفته باشد میگویند.

انکار موضوع، خود را به راه دیگر زدن و رد کردن اصل مطلب.

خبر نداشتم، غیب نمیدانستم.

- کف دستی را که مو ندارد نمیشود کَند
چیزی یا پولی را که وجود ندارد نمیتوان مطالبه کرد، از فقیر مالی یا معنوی نمیتوان توقع داشت و چیزی دریافت کرد. انتظار و توقع بیهوده داشتن.

دزدی کردن پنهانی و بدن اینکه کسی بفهمد چیزی را برداشتن (اشاره به کفزنی که نوعی از دزدی است).

کسی را عصبانی و خشمگین کردن.

جواب کردن، عذر کسی را خواستن و بیرون کردن. در برخی موارد در هنگام خروج میهمان کفش را جفت میکردند.

ته کشیدن و تمام شدن پول و سرمایه، تهیدست شدن و چیزی در بساط نداشتن.

ترسیدن و به هول و ولا و دلشوره افتادن.

از چیزی ناراحت و متأثر نمیشود، بیخیال و لاقید و بیاعتنا به امور.

- کلاغه آمد راه رفتن کبک را یاد بگیره، راه رفتن خودش هم یادش رفت
تقلید کورکورانه و دنبالهروی از دیگران و ادای کسی را در آوردن موجب ضرر و گمراهی است.

کسی که در مورد چیزی راه و چاره را گم کرده باشند و نداند که چه باید کند، یا موضوع وکاری که پیچ خورده باشد.

- کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی
خطاب به کسی که مشکل خود را نمیتواند حل کند و برای حل مشکل شخص دیگر به راهنماییاش میپردازد.

حرف یا کاری پیش خود سنجیدن و سبک سنگین کردن، با خودت خلوت کردن برای ارزیابی و مصلحتاندیشی.

کسی را گول زدن و اغفال کردن و او را مغبون ساختن.

کسی که در کاری از دیگران عقب مانده باشد.

غیرت و هیبت و جُربزه نداد.

با هم اختلاف پیدا میکنیم و دعوایمان میشود، از هم ناراحت و دلگیر میشویم.

متلک بار کسی کردن، درشت گفتن و طعنه زدن.

- کلوخ انداز را پاداش سنگ است
با بدی و ستم باید بدتر و ستمگرانهتر برخورد کرد. پاسخ متقابل به مثل.

قُد و یکدندهای که حرفهای بزرگ میزند و فکرهای خطرناک در سر دارد.

- کلهاش بوی قرمهسبزی میدهد
کسی که در سر هوای کارها و اقدامات خطرناک و دردسر آفرین و خارج از توان خود بپروراند.

کم خوردن به دو منظور: یکی قناعت و دیگر تضمین سلامت که هر دو موجب استمرار و همیشه خوردن است.

وضع مالی خوبی ندارد و به سختی زندگی میگذراند، دخلش با خرجش مطابقت ندارد.

کسی که مدت طولانی در جایی مانده و خیال رفتن نداشته باشد.

دنباله حرف یا کاری را نگرفتن و رها کردن و فیصله دادن به قضیه یا موضوعی که ادامه آن به صلاح نیست، پی موضوع یا حرف را نگرفتن و از آن رد شدن و به ختم غائله راضی گردیدن.

- کور از خدا چی میخواد؟ دو چشم بینا
در پاسخ به پیشنهاد مطلوب و مورد نیاز یا هنگام پیش آمدن شرایط و موقعیت مناسب و دلخواه میگویند.

کسی که عیوب خود را نمیبیند اما دائم از دیگران ایراد میگیرد.

- کوری ببین که عصاکش کور دگر است
بیماری که از بیمار دیگر پرستاری میکند یا درمانده و گرفتاری که به گرفتاری شخص دیگری رسیدگی کرده و به او کمک کند.

- کوزهگر از کوزه شکسته آب میخوره
معمولاً کسی که صاحب هنر و حرفهای است، خودش از آن بهرهای نمیبرد و در استفاده از هنر خویش تنبل است.

- کوه به کوه نمیرسه، آدم به آدم میرسه
دنیا با تمام بزرگیاش آنقدر کوچک است که در ان دو نفر که یکی بدی کرده و دیگری بدی بالاخره در راه هم قرار میگیرند و با هم روبرو خواهند شد و کسی که بدی کرده به سزای عملش رسیده و شرمنده و پشیمان خواهد شد.

آشفته بازار، اوضاع بیسر و سامان و بدون صاحب، کسی به کسی نبودن.

طعنه به کسی که در وصف خود یا دیگری مبالغه و تعریف بیجا کند یا ادعا و درخواست بیش از حد لیاقتش داشته باشد.

کینه طولانی و فراموش نشدنی.


برچسب ها : ضرب المثلهای فارسی و ایرانی , ضرب المثل , ضرب المثل فارسی , ضرب المثل خنده دار , ضرب المثل کودکانه , ضرب المثل های خنده دار , ضرب المثل خنده دار کوتاه , ضرب المثل مسخره , ضرب المثل زشت , ضرب المثل های قدیمی , ضرب المثل خنده دار با معنی , ضرب المثل های محلی , ضرب المثل طنز امیز , ضرب المثل قدیمی با معنی , ضرب المثل خنده دار با معنی , ضرب المثل پانتومیم , بانک ضرب المثل , ضرب المثل های فارسی با معنی , بانک ضرب المثل با معنی , ضرب المثل فارسی با تصویر
