پیغمبر پس از سفر ناموفق خود به طائف، به مکه مراجعت نمود. و چند مدتی در مکه بود و چون هیچ گونه امنیت جانی نداشت خود را به مردم نشان نمی داد و بزرگان مکه نیز نظر به اینکه اوضاع و احوال برای از میان بردن آن حضرت مساعد بود، در «دارالندوه»(2) که به منزله مجلس شورا بود اجتماع نموده، و در یک مجلس سرّی آخرین طرح خود را برای یک سره کردن کار آن حضرت بیان کردند.
طرح آنها این بود که از هر قبیله از قبایل عرب یک نفر انتخاب شود و انتخاب شدگان بطور دسته جمعی به خانه آن حضرت ریخته، و او را به قتل برسانند، البته منظور از شرکت دادن همه قبایل این بود که ریخته شدن خون پیامبر به گردن یک قبیله خاص نیفتد.
تصمیم بر قتل پیامبر صلی الله علیه و آله قطعیت پیدا کرد و در حدود چهل نفر از قبایل مختلف نامزد قتل آن حضرت شده و شبانه خانه اش را محاصره نمودند که سحرگاهان به درون خانه ریختند تا تصمیم خود را اجراء نمایند ولی اراده خداوند، فوق اراده آن مردم ناتوان بود و تصمیم آنان را نقش بر آب کرد. سروش غیبی، پیامبر را از نقشه آنان با خبر ساخت و شبانه از مکه خارج شد و به مدینه مهاجرت نمود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز علی علیه السلام را از جریان قتل مطلع ساخت و علی علیه السلام آن شب به جای پیامبر در بسترش خوابید.
[409]
[و از میان شما مردم کسی است که جای خود را برای طلب خشنودی خدا می فروشد و خدا نسبت به این بندگان مهربان است].(1)
آن شب علی علیه السلام با کمال میل این پیشنهاد را پذیرفت و به جای حضرت در رختخواب خوابید. وقتی مجریان طرح قتل پیامبر به خانه آن حضرت ریختند، دیدند که علی علیه السلام در جای او خوابیده است. به همین خاطر آن شب به «لیلة المبیت» معروف است.
قبل از این اتفاق هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله قصد داشت تصمیم به هجرت به سوی مدینه را بگیرد عده ای از بزرگان مدینه در مکه با پیامبر صلی الله علیه و آله ملاقات کرده و به او ایمان آورده بودند و پیمان هم بسته بودند که اگر آن حضرت به مدینه بیاید به حمایت وی برخاسته و از او دفاع کنند.
پاسی از شب گذشته بود که پیامبر با تلاوت سوره یس از منزل بیرون رفت و به سوی غار ثور رفت و بعد از سه روز توقف در آن غار به یثرب رفت. هنگامی که پیامبر به طرف یثرب حرکت کردند سال 13 بعثت بود و در بیرون شهر یثرب توقف کردند و به ابوبکر فرمود؛ علی بهترین اهل بیت من است از این جا حرکت نمی کنم تا او با من ملحق شود و هنگامی که علی علیه السلام به پیامبر رسید بر اثر شدت جراحات توان راه رفتن نداشت، پیامبر او را مداوا نمود و آنگاه با هم به سوی یثرب رفتند.