هستم یتیم لیک پر از شور و عزتم/حسن ختام و پرچم پایان نهضتم
بابا خوش آمدی که ببینی که شهر شام/افتاده در خروش ز غوغای غربتم
******************************************************
مرا با غصه ها دمساز کردند/به رویم راه غم را باز کردند
چون فهمیدند من بابا ندارم/مرا با تازیانه ناز کردند
(عابدین کاظمی)
******************************************************
ویرانه نه آن است که در شهر دمشق است/ویرانه دل ماست که بیگانه عشق است
ویرانه نخوانید که میخانه عشق است/میخانه دیوانگی و وادی عشق است
میخانه ببین ساقی آن نیک سرشت است
******************************************************
محترم بودن و حقیر شدن/پیش چشم همه اسیر شدن
اول زندگیت سیر شدن/زودتر از همیشه پیر شدن
از رقیه بپرس یعنی چه
******************************************************
شبیه هرچه که عاشق، سرت جدا شده است/تمام هستی پهناورت جدا شده است
غزل چگونه بگویم ز قطعه های تنت؟!/که بیت بیت تو از پیکرت جدا شده است
چه سرگذشت غریبی گذشت از سر تو!/چگونه تاخت که سر تا سرت جدا شده است؟!
******************************************************
چشم حیران به سوی هر نیزه/رفته در خاک تا کمر نیزه
رأس خورشید و ماه بر نیزه/از رقیه بپرس یعنی چه
******************************************************
سری به دامن و سری نهفته در دلشان/وصال دختر و بابا رسیده است امشب
به غیر اشک، چه کس حل نموده مشکلشان؟/نماز شام غریبان... که گفته اند، اینجاست!
******************************************************
شدی امشب چه خوش مهمان کنار دخترت بابا/نمودی شاد قلب کودک غم پرورت بابا
کنم گیسوی خود را پهن روی خاک ویرانه/که بگذارم بروی گیسوان خود سرت بابا
******************************************************
بود در شام میان اسرا/طفلی از هجر پدر نوحه سرا
خردسالی به اسارت در بند/مرغ بشکسته پری پا به کمند
کودکی دستخوش محنت و رنج/جای بگزیده به ویرانه چو گنج
یک گل دیگر از آن گلشن عشق/رفت در خاک و خزان شد به دمشق
******************************************************
با اضطراب آمد و با التهاب رفت/کوچکترین شهیده که غساله ای نداشت
وقتی که از بساط گلویش گلایه کرد/آهی به سینه داشت، ولی ناله ای نداشت
رفت از شب خرابه و تشییع هم نشد/تنهاترین ستاره که دنباله ای نداشت
******************************************************
مجنون شبیه طفل تو شیدا نمی شود/زین پس کسی بقدر تو لیلا نمی شود
درد رقیه تو پدر جان یتیمی است/درد سه ساله تو مداوا نمی شود
******************************************************
گلی که خاک خرابه مزار و تربت اوست/سه ساله ای است که زینب اسیر همت اوست
ز نسل بت شکن مکه است این دختر/شکستن بت شامی به دست قدرت اوست
******************************************************
آنکو در این مزار شریف آرمیده است/ام البکا رقیه محنت کشیده است
اینجا ز تاب غم دل زینب شده است آب/بس ناله یتیم برادر شنیده است
اینجا ز پا فتاده و او را ربوده خواب/طفلی که روی خار مغیلان دویده است
یارب به جز رقیه کدامین یتیم را/سر تسکین بدیدن سر از تن بریده است
******************************************************
با دست خسته معجر خود را کنار زد/حتی کلام و درد دلش با اشاره بود
زخم نهان به روسری اش را عیان نمود/انگار جای خالی یک گوشواره بود
ناگاه لب گشود و تلاطم شروع شد/دریای حرف های دلش بی کناره بود
کوچکترین یتیم خرابه شهید شد/اما هنوز حرف دلش نیمه کاره بود
******************************************************
فدایی سحر است و گل مناجات است/که بوسه از لب بابا فقط عبادت اوست
اگر کفن شده پیراهن اسیری او/قسم به عصمت کبری، نشان عصمت اوست
چنان گریست که رأس پدر پریشان شد/حسین هم به خرابه پی زیارت اوست
******************************************************
در محکمه عدل نماینده رقیه است/آن کس که زند مهر به پرونده رقیه است
******************************************************
هم ساقی و هم میکده بهتر ز بهشت است/بسر در میخانه همین بس، که نوشتند
مستان رقیه همه از اهل بهشتند/هر روز کنم از ته دل لعن امیه
قلاده دیوانگی ام دست رقیه
******************************************************
بنویس که با شتاب باید برسد/فورا ببرش، جواب باید برسد
لب های رقیه از عطش خشک شده/این نامه به دست آب باید برسد
******************************************************
.
تا نام رقیه هست، قرص است دلم/هر چند گدا و خسته و بی چیزم
بانویی سه ساله آب و نانم داده/تا پارس به درگاه کریمش کردم
دستان رقیه استخوانم داده/برای وصل خدا سن و سال مطرح نیست
که اینچنینی شدن را رقیه ثابت کرد
******************************************************
.
رقیه قله همه عالم است/معلم مدرسه فاطمه ست
رقیه تبلیغ جنون می کند/مدرسه را زینبیون می کند
******************************************************
از این طرف به هیاهوی شام و از آن سو/به سمت عرش خدا می رود خیابانش
سه ساله است ولی می شود زیارت کرد/به جای فاطمه و آن مزار پنهانش
******************************************************
خسته ماندن غریب در صحرا/بی کس و غم نصیب در صحرا
عطر جان بخش سیب در صحرا/ذکر امن یجیب در صحرا
از رقیه بپرس یعنی چه
******************************************************
حنجر خشک و زخم سر نیزه/چشم حیران به سوی هر نیزه
رفته در خاک تا کمر نیزه/رأس خورشید و ماه بر نیزه
از رقیه بپرس یعنی چه