*****************************************************
ببین ای پدر استخوانم شکست
کمی از فک و از دهانم شکست
ببین نیزه ای بر دهانم زدند
و چوبش به روی لبانم شکست
*****************************************************
به خودش آمد و فهمید که چشمش تر بود
دو قدم مانده به بالای سر اکبر بود
تازه فهمید چه روزی به سرش آمده است
یا که بهتر چه به روز پسرش آمده است
پسر دسته گلش را چو گل پرپر دید
هر طرف را که نظر کرد علی اکبر دید
*****************************************************
در خیمه بود دست پدر سوی آسمان
ناگه ز رزم گه صدای علی شنید
می خواست تا که بار دگر زنده بیندش
یارب مکن امید کسی را تو نا امید
می رفت تا که پدر برود همره پسر
زینب اگر به داد برادر نمی رسید
*****************************************************
پسری مانده به خاک و پدری می نگرد
مانده حیران که چگونه بدنش را ببرد
چون که این چاک ترین جسم میان شهداست
مدد از کل جوانان بنی هاشم خواست
خوب شد بار دگر بوسه بر آن لب نگذاشت
ور نه می مرد از آن بوسه....
که زینب نگذاشت
*****************************************************
ببین ای پدر استخوانم شکست
کمی از فک و از دهانم شکست
ببین نیزه ای بر دهانم زدند
و چوبش به روی لبانم شکست
*****************************************************
ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان
مثل تیری که رها می شود از دست کمان
خسته از ماندن و آماده رفتن شده بود
بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود
*****************************************************
پدرت آمده در سینه تلاطم دارد
از لبت خواهش یک جرعه تبسّم دارد
غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا
آه، لب واکن و انگور بخواه از بابا
گوش کن خواهرم از سمت حرم میآید
با فغان "پسرم وا پسرم" میآید
*****************************************************
ای پاره پاره تن ز دل پاره پاره ام
گفتم بغل کنم بدنت را نمی شود
باید کفن به وسعت یک دشت آورم
در یک کفن که پیکر تو جا نمی شود
حجله گرفته پای تنت مادرم ببین
اشکم حریف گریه ی زهرا نمی شود
*****************************************************
با آسمان قسمت بکن بال وپرت را
بردار از روی زمین چشم ترت را
این تکه های گمشده راز رشیدی ست
یعنی تصور کن علی اکبرت را
شیون مکن لیلای مجنون،این بیابان
باید بنوشد خون پاک همسرت را
گهواره را آرام تر از خود رها کن
تا نشکند بغضی گلوی اصغرت را
*****************************************************
بسته اهل آسمان
دل بر عشقِ تو جوان
این شادیِ دشمنان
آتش می زند به جان
لاله گونِ چاکِ چاکم
سرو افتاده به خاکم
یا علی اکبر
*****************************************************
یکی سنگ زد به پیشانیم
ولی سنگِ او بر زبانم شکست
به زیر سم اسب این مردمان
قد و قامت چون کمانم شکست
صدایی به گوشم رسید ای پدر
*****************************************************
کوفیان منتظر و در صدد آزارند
نکند داغ تو را روی دلم بگذارند
پسرم خیمه همین جاست مرا گم نکنی
پسرم دور نشو سنگ دلان بسیارند
*****************************************************
آه، پرپر مزن آن قدر دلم می گیرد
عاشقان بر درت از اشک چو باران کارند
عصر امروز جوانان حرم جسمت را
باید از هر طرف دشت بلا بر دارند
دیدی آخر تو به معراج رسیدی پسرم
باید این بار تو را پیش خودم بسپارند
*****************************************************
به کدام عضو تو بنگرم؟
که جدا شدند جدا جدا
تن پارهپاره نشان دهد،
که هزار بار شدی فدا
ز هزار زخم تو میرسد،
به فلک صدای خدا خدا
به چه طاقتی بدن تو را،
سوی خیمهها ببرم علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی
*****************************************************
یکی سنگ زد به پیشانیم
ولی سنگِ او بر زبانم شکست
به زیر سم اسب این مردمان
قد و قامت چون کمانم شکست
صدایی به گوشم رسید ای پدر
*****************************************************
زخم ها با تو چه کردند ؟جوان تر شده ای
به خدا بیش تر از پیش پیمبر شده ای
پدرت آمده در سینه تلاطم دارد
از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد
غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا
آه ، لب واکن و انگور بخواه از بابا
*****************************************************
بسته اهل آسمان
دل بر عشقِ تو جوان
این شادیِ دشمنان
آتش می زند به جان
لاله گونِ چاکِ چاکم
سرو افتاده به خاکم
یا علی اکبر
*****************************************************
ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان
مثل تیری که رها می شود از دست کمان
خسته از ماندن و آماده رفتن شده بود
بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود
*****************************************************
فریاد می کشید اکبر که آب نیست
این آب دست دوزخیان است وخواب نیست
سیلی به مشک خالی شان مینواختند
گویی جوانمردی ای دیگر به کار نیست!
*****************************************************
کوفیان منتظر و در صدد آزارند
نکند داغ تو را روی دلم بگذارند
پسرم خیمه همین جاست مرا گم نکنی
پسرم دور نشو سنگ دلان بسیارند
*****************************************************
قصد کرده است تمام جگرم را ببرد
با خودش دلخوشی دور وبرم را ببرد
من همین خوش قد و بالای حرم را دارم
یک نفر نیست از اینجا پسرم را ببرد
دسترنج همه ی زحمت من این آهوست
چقدر چشم نشسته ،ثمرم را ببرد
*****************************************************