چهار شنبه 26 اردیبهشت 1397

تسلیم و رضا، زیباترین مقام

یکی از مقامات بلند معنوی و عرفانی در حرکت و سیر به سوی خداوند توجه به (رضوان الله) و خشنودی خداوند است و رسیدن به آن در مرتبه بالایی از آسمان سیر وسلوک قرار دارد


 تسلیم و رضا، زیباترین مقام


تسلیم و رضا، زیباترین مقام



یکی از مقامات بلند معنوی و عرفانی در حرکت و سیر به سوی خداوند توجه به (رضوان الله) و خشنودی خداوند است و رسیدن به آن در مرتبه بالایی از آسمان سیر وسلوک قرار دارد . در قرآن کریم و روایات توصیه های بسیاری نسبت به این که انسان در کارهای خود رضای خداوند را هدف قرار دهد و آن را بجوید و طلب کند، آمده است ؛ زیرا عموم افراد در کارهای خوبی که انجام می دهند از این که هدف را خدا قرار دهند، غفلت دارند و آشنایی آنان بیشتر به این جهت است که کارهای خوب و عبادتها را انجام می دهند تا موجب آسایش دنیا و آخرت گردد. آنها را از عذاب نجات دهد و به بهشت برین برساند با این که از کمالات مهم معنوی آن است که رضای خداوند محور تمام افعال قرار گیرد.

 


در این زمینه قرآن کریم به موردی اشاره کرده است که چگونه در فرازی از مهم ترین فرازهای تاریخ صدر اسلام، امیرمومنان حضرت علی (ع) انگیزه خویش را در حرکتی قهرمانانه خشنودی خداوند قرار می دهد. هنگامی که پیامبر در مکه بودند کافران و مشرکان هم پیمان شدند که شب به خانه آن حضرت حمله و با کشتن آن وجود مقدس چراغ توحید را خاموش کنند. در این وقت بود که امام علی(ع) جان خود را به خطر انداخته و حاضر شد در بستر پیامبر (ص) بخوابد تا این که مشرکان از هجرت و بیرون رفتن پیامبر(ص) از مکه مطلع نشوند، و در حقیقت جان خود را فدای اسلام می کند، قرآن در این باره می فرماید «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ؛ و بعضی از انسانها کسانی هستند که به خاطر خوشنودی خدا بذل جان می کنند.[۱]

 


امام سجاد در دعای ابوحمزه می گوید: خدایا! پاداش این عبادت و گفتار و دعای مرا خشنودی خود قرار بده .

 


لذا اگر کسی دارای چنین انگیزه ، شوق ، وعشقی باشد که کارها را برای جلب رضای خداوند انجام دهد، خود این علاقه از کمالات معنوی محسوب می شود والبته این مقامی است که هر کسی به آن نمی رسد و تنها کسی که سیرو سلوک به سوی خداوند را شروع و مراحلی را طی کرده باشد می تواند با این کمال انس پیدا کند و با عشق به سوی خدا حرکت و کار کند.

 


کسی که در وادی معنویات نیست و سر در امور مادی دارد و بر آنچه که بر او می گذرد دل خوش کرده، ابداً به این فکر نخواهد افتاد که کارها را برای رضای خداوند انجام دهد؛ زیرا رضوان اللّه قلّه ایست که انسان باید همه چیز را غیر از خداوند پشت سر بگذرد تا به آن برسد؛ اما کسی که در پستی ها قرار دارد و با اموردنیا انس گرفته و با آنها حشر ونشر دارد، هرگز بویی از رضوان اللّه به مشامش نخواهد رسید.

 


از این روی این توفیق بزرگ نصیب کسی می شود که در مراحل سیر وسلوک حرکت کند آن هم پس از مدتی زحمت کشیدن، آن عشق و علاقه در او پیدا می شود که در کارها به دنبال خشنودی خداوند باشد. خوشا به حال فردی که در وقتی که دیگران به سوی امور مادی حرکت می کنند و مقصدهای مادی را می جویند او هدف خود را رضای خدا قرار دهد و در طلب آن برآید.

 


رضا و تسلیم



«رضا» هم نشان دهندهٔ اوج محبّت و دلدادگی به خداوند است و هم نشانهٔ اخلاص کمال و نداشتن هیچ انگیزه ای جز پسند و خواستِ مولی.

 


اهل بیت علیه السلام در مقابل درخواست خدا و تقدیر او کاملا راضی بودند و این را برای خود، کمال می دانستند و با پشتوانهٔ «رضا»، هر مشکل و بلا و مصیبتی را صبورانه و عاشقانه تحمّل می کردند.

 


در مسائل اجتماعی نیز هرگز پسند و رضایت مردم را بر رضای الهی ترجیح نمی دادند و آنچه تکلیف بود عمل می کردند، مهمّ رضای الهی بود، هر چند به خشم مردم می انجامید.

 


این نکته در تعالیم قرآن و احادیث بسیار مطرح است. امام حسین علیه السلام که برای رضای الهی قدم در این راه گذاشته بود، روحیّهٔ کوفیان را چنین ترسیم می کرد، لا افلح قوم آثروا مرضاه انفسهم علی مرضاه الخالق، که آنان خواسته های دل خویش را بر رضای الهی ترجیح داده اند. [۲]

 


امام سجاد علیه السلام نیز در انتقاد از خطیبی که در کاخ یزید و پیش اسرای اهل بیت، از یزید ستایش می کرد و از دودمان علی علیه السلام به زشتی یاد می کرد، بر سر او فریاد کشید که: «ُ اشْتَرَيْتَ مَرْضَاةَ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخَالِق‏»

 


وای بر تو، رضای مردم را به قیمت خشم خدا خریده ای![۳]

 


اما آنچه که در این مبحث مورد نظر است، همان بعد متعالی عرفانی «رضا» است که ملاک عمل موحّدان راستین است و عاشورا جلوه ای از این فضیلت به شمار می رود.

 


یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد

 


من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد

 


رضای بنده از خدا و رضای خدا از بنده، اوج کمال است


کار برای رضای خدا و داشتن مرتبهٔ «رضا»، سرمایهٔ عظیمی است که وجدان انسان ها را همواره آرام و خرسند می سازد.

 


رضا، مرحله ای از کمال

 


اگر مراحل کمال انسانی را برشماریم، یکی از آنها رسیدن به مرتبه رضا و تسلیم است.

 


وقتی بنده، خود را در قلمرو ربوبیت خدا می بیند و همه تقدیرات و تدبیرات خداوند را هم بر مبنای حکمت و مصلحت می شناسد، نتیجه آن می شود که بر آنچه خدا دربارهٔ او خواسته و مقدر کرده است، صبور و راضی و تسلیم می شود و هیچ اعتراضی نمی کند؛ نه نسبت به آنچه دربارهٔ خود او رقم خورده است، نه نسبت به دیگران و نه آنچه در عالم هستی می گذرد.

 


رسیدن به این کمال نفسانی، به بنده آرامش روانی می بخشد و از تلاطم روحی و تشویش و نگرانی می رهاند، همچون کشتی که در ساحل امنی لنگر می اندازد و آرام می گیرد.

 


اگر خداوند برای بنده ای این را خواسته که فقیر باشد یا غنی، زشت باشد یا زیبا، کوتاه باشد یا بلند، سفید باشد یا سیاه، صاحب فرزند شود یا عقیم، به سلامت باشد یا بیمار، بنده مؤمن نسبت به آن راضی است و اعتراضی به کار خدا نمی کند.

 


این حالت روحی که بسی ارجمند و عزیز و آرامش بخش است، حتی در تکالیف دینی و الهی هم اثر خود را می بخشد و اگر تکالیفی از سوی خداوند برای او مقرر شده است، از نماز و روزه و حج و زکات و... تسلیم است و نسبت به آنها هم انتقاد و اعتراضی ندارد و همه آنها را مایه خیر و سعادت می داند و از روح آرام و نفس مطمئنه برخوردار است.

 


رضا به قضا



در بحث رضا و تسلیم که ارزشی متعالی است، دریافت این نکته که وضع و حالتی از سوی خدا برای او مقرر شده، بسیار مهم است.

 


چه بسا برخی از امور و اوضاع، نتیجه تنبلی و بیکاری و بی عاری و سهل انگاری باشد، یا برخی از محرومیت ها و ناکامی ها، پیامد ظلم و اجحاف و حق کشی دیگران باشد. اینها را نباید به حساب مقدرات الهی گذاشت و به آنها رضا داد و گامی برای رفع ظلم برنداشت. ظلم پذیری با رضا به تقدیرالهی فرق دارد.

 


مسلمان، اگر مورد تعدی قرار گرفت، باید از خودش دفاع و رفع ستم کند.

 


اگر بیمار شد، برای درمان باید به پزشک مراجعه کند، اگر تنگدست بود و مشکل معیشتی داشت، باید به فرموده خدا و رسول، درپی تلاش مقدس برای تامین معاش برود، نه آنکه ذلت پذیری و تحمل رنج بیماری و سختی های فقر و فلاکت خود را به حساب مقام رضا و تسلیم بگذارد و بگوید من به قضای الهی راضی ام، چون معلوم نیست وضعیتی که دارد، همان خواسته و مقدرالهی است!


پس بازگشت سخن به آن جاست که وقتی علی رغم همه تلاش ها در محدوده توان خویش، وضعی داشت که روشن شد خدا چنین خواسته است، به خواسته الهی تن دهد و گله مند نباشد و چون از همه حکمت ها و مصلحت ها اطلاع ندارد، با دل سپردن به قضای الهی و پذیرش آنچه او خواسته است، به امنیت روانی و طمأنینه روحی می رسد و این جلوه ای از ولایت پذیری نسبت به پروردگار است که مولای همه است.

 


در حدیث قدسی آمده است:

 


مَنْ لَمْ يَرْضَ بِقَضَائِي وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِقَدَرِي فَلْيَلْتَمِسْ إِلَهاً غَيْرِي‏[۴] هرکس به قضای من راضی نیست و به تقدیر من ایمان ندارد، پس درپی خدایی دیگر غیراز من باشد .

 


آنچه انسان را به این مرحله از رضا به قضای الهی می رساند، معرفت خداست. هرکه خداشناس تر باشد، نسبت به خواست او تسلیم تر است. امام باقر(ع) در حدیثی به این نکته اشاره می فرماید:


أَحَقُّ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ بِالتَّسْلِيمِ لِمَا قَضَى اللَّهُ مَنْ عَرَفَ اللَّهَ ،[۵] شایسته ترین مردم برای تسلیم به آنچه خداوند مقدر کرده و قضای الهی است، کسی است که خدا را بشناسد .

 


بنابراین، انسان موحد و خداشناس، چون به حکمت الهی معتقد است و از پشت پرده هم خبر ندارد، اگر واقعا خدا باور باشد، به قضای او و تقدیر و مشیت پروردگار هم ایمان می آورد و تسلیم می شود و به این وسیله، مراتب معرفت و عبودیت و محبت خود را به مولایش ابراز و اثبات می کند.

 


رضا و آرامش روحی



اشاره شد که رضا به قضای پروردگار، آرامش بخش است. این نکته در مسائل مربوط به رزق و تندرستی و فقر و غنا هم صادق است و انسان را از دغدغه های بی جا و استرس ها و فشارهای روحی می رهاند. از امام علی(ع) روایت است که: مَنْ رَضِيَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا قَسَمَ لَهُ اسْتَرَاحَ بَدَنُه‏ [۶]؛


هرکس به آنچه خدا برای او قسمت کرده راضی باشد، بدنش استراحت و آسایش می یابد .

 


در سروده های حکمت آمیز شاعران به این نکته فراوان اشاره شده و اینک دو عاشق متساوی الحقوق در عشق، یکی به وصال می رسد، یکی به هجران. دو کشتی متساوی الاساس هم در دریا، یکی به ساحل می رسد، یکی دچار طوفان می شود.

 


البته آن گونه که اشاره شد، این باور، نباید به ظلم پذیری و توجیه حق کشی های مستکبران و جابران بینجامد.

 


در یک حدیث قدسی، به اسرار پشت پرده قضای الهی چنین اشاره شده است:

 


اإِنَّ مِنْ عِبَادِيَ الْمُؤْمِنِينَ مَنْ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْفَاقَةُ وَ لَوْ أَغْنَيْتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِكَ وَ إِنَّ مِنْ


عِبَادِي مَنْ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الصِّحَّةُ وَ لَوْ أَمْرَضْتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِكَ ...لِفَضْلِي فَلْيَرْجُوا وَ


إِلَى حُسْنِ نَظَرِي فَلْيَطْمَئِنُّوا وَ ذَلِكَ أَنِّي أُدَبِّرُ عِبَادِي بِمَا يُصْلِحُهُمْ ؛[۷]



برخی از بندگان مؤمن مرا، جز فقر و تنگدستی اصلاح نمی کند و اگر او را توانگر سازم، ثروتمندی، او را فاسد می کند... برخی از بندگانم را هم جز تندرستی اصلاح نمی کند و اگر بیمارش کنم، این بیماری او را فاسد و تباه می کند. پس به نظر نیک و خیرخواهی من اطمینان کنید؛ چرا که من امور بندگانم را طبق آنچه به صلاح و مصلحت آنان است، تدبیر می کنم.

 


رضا به محبوب و مکروه



گاهی آنچه مقدر شده، طبق دلخواه انسان است. اینجا رضا به قضای الهی چندان هنر نیست، هنر آن است که حتی در آنچه که موافق میل ما نیست، حالت رضامندی نسبت به خواسته خدا داشته باشیم و این، اوج کمال نفسانی یک مؤمن است.

 


امام صادق(ع) این حالت را ریشه اصلی اطاعت خدا می داند و می فرماید:



رَأْسُ طَاعَةِ اللَّهِ الصَّبْرُ وَ الرِّضَا عَنِ اللَّهِ فِيمَا أَحَبَّ الْعَبْدُ أَوْ كَرِه‏[۸] سرآغاز و اساس طاعت خدا دو چیز است: صبر و رضا از خدا در آنچه بنده دوست بدارد یا کراهت داشته باشد .

 


کسی که خدا را تنها در مسائل مورد دلخواه دوست دارد و می پسنددو رضامندی نشان می دهد، ولی در آنچه باب طبعش و موافق میلش نیست، هرچند به زبان نیاورد، ولی در باطن احساس نارضایتی دارد، از مقام رضا بسیار فاصله دارد.

 


امام صادق(ع) دربارهٔ سیره حضرت رسول در این گونه موارد می فرماید:

 


لَمْ يَكُنْ رَسُولُ اللَّهِ ص يَقُولُ لِشَيْ‏ءٍ قَدْ مَضَى لَوْ كَانَ غَيْرُه‏:[۹] پیامبر خدا هرگز به آنچه گذشته است، نمی گفت: کاش غیر از این می شد!

 


این نشان می دهد که رضا، تنها نسبت به وضع حال یا آینده نیست، نسبت به گذشته هم باید رضا داشت.

 


سالک وقتی به مرحله رضا برسد، هنوز مقداری از راه و منازل بین راه می ماند؛ زیرا در مقام رضا «طبع» سالک محفوظ است؛ یعنی او به جایی رسیده است که می گوید: «پسندم آنچه را جانان پسندد» ؛ یعنی، کاری را که خدا انجام می دهد، مطابق میل من است و من میل خود را بر اساس قضای الهی تنظیم کرده ام. بنابراین، هنوز طبع و میلی از او در بین هست و این با سیر تام هماهنگ نیست. پس باید از این مرحله، بالاتر رفت که دیگر خواسته ای برای سالک وجود نداشته باشد و از این مرحله بالاتر، همان مقام «تسلیم» است.

 


تسلیم هم با «توکل» فرق دارد و هم با «رضا» . در مقام توکل، شخص کاری را می طلبد؛ ولی چون خودش نمی تواند آن کار را به خوبی انجام دهد وکیل می گیرد تا به سود او کارهای وی را انجام دهد و چون هیچ کسی بهتر از خدا کار را نمی داند و نمی تواند انجام دهد، بهتر از همه آن است که خداوند را وکیل قرار دهد و بر او توکل کند:

 


وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ.[۱۰]

 


چنانکه مؤمنان مامور شده اند به خدا توکل کنند. مقام رضا از مقام توکل بالاتر است؛ زیرا در مقام توکل انسان خواسته خود را اصل قرار می دهد؛ اما از خدا می خواهد بر اساس خواسته او کار کند، ولی در مقام رضا خواسته خدا اصل و خواسته عبد سالک، فرع است؛ اما در مقام تسلیم، عبد از خود خواسته ای ندارد و به خدا عرض می کند: «حکم آنچه تو اندیشی لطف آنچه تو فرمایی» ، نه این که بگوید: پسندم آنچه را جانان پسندد.

 


مؤمن نه تنها از رخدادهای ناگوار احساس دلتنگی نمی کند، بلکه اصلا خواسته ای ندارد. اگر او «دل» را در اختیار خود داشته باشد، می تواند نهال آرزو را در آن برویاند، ولی اگر دل را به خدا سپرده باشد، دیگر چیزی در اختیار او نیست که در آن نهالی غرس کند. از این رو خداوند در باره چنین سالکان صالح می فرماید: «ویسلموا تسلیما» . تسلیم، تنها این نیست که مؤمنان به رسول گرامی (ص) بگویند: «السلام علیک یا رسول الله» ؛ گرچه در ذیل کریمه:

 


يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا.[۱۱]

 


آمده است که بگویید:

 


اللهم صل علی محمد و آل محمد.[۱۲]

 


و صلوات و سلام را بر رسول گرامی (ص)و خاندان گرامی او اهدا کنید، اما این یک تسلیم لفظی و عبادت «جارحه» ای است و آنچه مهم است تسلیم در برابر محکمه عدل است؛ یعنی انسان، نسبت به خداوند، مالک چیزی نباشد و خود را به نحو انقیاد به خدا بسپارد.

 


رضای الهی چه جایگاهی در قرآن دارد؟



در قرآن کریم رضای الهی به رضوان تعبیر شده است. رضوان واژه ای است که نسبت به سایر مقامات معنوی، مقام والاتری دارد ودلیل این گفته، آیه شریفه ۷۲ از سوره توبه است که می فرماید:


دربین تمام مقاماتی که انسان می تواند در دستگاه الهی و در تقرب به خداوند کسب کند، مقام رضوان فوق آنهاست، چون واژه اکبر صفت عالی است و از همه برتر و بالاتر است. مرحوم علامه طباطبائی درتفسیرالمیزان جلد ۱۸[۱۳] اظهار داشته است:معنای آیه شریفه «وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ» این است که: خشنودی خدا از ایشان، از همه حرف ها بزرگتر و ارزنده تر است.

 


طبیب دلها

 



میرزا جواد آقا ملکی تبریزی پسری داشته که شمع فروزان شبستان خانواده بوده. در روز عید غدیر که ایشان در منزل جلوس کرده و قشرهای مختلف به زیارتشان می آمده اند، خادمه منزل به کنار حوض خانه می آید و ناگاه چشمش به پیکر بی جان پسر که بر روی آب بوده می افتد . بی اختیار فریاد می زند، اهل خانه که از اندرون به صدای خادمه بیرون می آیند و با منظره دلخراشی این چنین مواجه می شوند، بی اختیار همه فریاد می کشند، مرحوم ملکی متوجه می شود که صدای شیون، خانه را پر کرد، از اتاق خود بیرون می آید. می بیند که جنازه پسرش در کنار حوض گذاشته شده است.


رو به زنها کرده و خطاب می کند: ساکت! همگی سکوت می کنند و همین سکوت ادامه می یابد تا آنکه مرحوم ملکی از همه میهمانان پذیرایی می کند و طبق معمول سنواتی، عده ای از آنان ناهار را در منزل ایشان صرف می کنند و پس از پایان غذا که عازم رفتن می شوند، مرحوم ملکی به چند نفر از خواص مهمانان می فرماید که شما اندکی تأمل کنید که با شما مرا کاری است و چون بقیه مهمانان بیرون می روند، واقعه را برای آنان بازگو می کند و از آنان برای مراسم تجهیز فرزند از دست رفته کمک می گیرد.

 


این داستان گذشته از آنکه حاکی از اعلا درجه مقام رضا و تسلیم آن بزگوار است، نشانگر قدرت روحی و نیروی تصرف در نفوس دیگران نیز هست.

 


علامه حسن زاده در مقاله اش می فرماید:

 


از بعضی از اهل سلوک منقول است که آقا میرزا جواد آقا بعد از دو سال خدمت آقا (آخوند ملا حسنقلی همدانی) عرض می کند: من در سیر خود به جایی نرسیدم. آقا در جواب از اسم و رسمش سؤال می کند او تعجب کرده می گوید: مرا نمی شناسید؟ من جواد تبریزی ملکی هستم ایشان می گویند: شما با فلان ملکی ها بستگی دارید؟ آقا میرزا جواد آقا چون آنها را خوب و شایسته نمی دانسته از آنان انتقاد می کند آخوند ملاحسنقلی در جواب می فرمایند : هر وقت توانستی کفش آنها را که بد می دانی پیش پایشان جفت کنی من خود به سراغ تو خواهم آمد.

 


میرزا جواد آقا فردا که به درس می رود خود را حاضر می کند که در محلی پایین تر از بقیه شاگردان بنشیند تا رفته رفته طلبه هایی که از آن فامیل در نجف بودند و ایشان آنها را خوب نمی دانسته مورد محبت خود قرار می دهد تا جایی که کفششان را پیش پای آنها جفت می کند چون این خبر به آن طایفه که در تبریز ساکن هستند می رسد رفع کدورت فامیلی می شود بعدا آخوند او را ملاقات می کند و می فرماید: دستور تازه ای نیست، تو باید حالت اصلاح شود تا از همین دستورات شرعی بهره مند شوی. ضمنا یادآوری می کند که کتاب مفتاح الفلاح شیخ بهایی برای عمل کردن خوب است.

 


شنیدن صدای فرشتگان!



مرحوم ملکی، به تمام معنا اهل عبادت و تهجد بود و از بکائون زمان خویش محسوب می شود . . . او در کتاب «اسرار الصلوه» خود می نویسد:

 


( أقول: لا تکن کافرا بهذه الأخبار و انی اشهد الله انی أعرف من المتهجدین من کان یسمع من یوقظه و ینادیه وقت تهجده فی اوائل امره بلفظه آقا، فیقوم لورده! . این روایات را بپذیر و انکار نکن، خدا را شاهد می گیرم که من از متهجدین و شب زنده داران کسی را می شناسم که به هنگام سحر صدای فرشته ای که او را بیدار می کند می شنود، فرشته با لفظ «آقا» به او خطاب می کند و آن شخص با این سخن بیدار می شود و به نماز شب می ایستد . تصور می شود این شخص که با صدای فرشته برای اقامه نماز شب در سحرگاهان از خواب برمی خیزد، خود میرزا جواد آقا است که برای پرهیز از توهم خودستایی، این حقیقت را بدین عبارت بیان کرده است ) [۱۴]

 


اخلاص در چاپ کتاب



میرزا جواد آقا ملکی تبریزی فرمودند: من کتابی نوشته بودم و پیش از چاپ متوجه شدم که مرحوم فیض کاشانی کتابی در باره همین موضوعی که من به آن پرداخته بودم، تألیف کرده است . از این رو به تردید افتادم که با وجود کتاب فیض آیا صلاح است که من هم کتابم را به چاپ برسانم؟ برای رفع آن تردید روزه گرفته و به حضرت امام صادق (ع) متوسل شدم که در خواب از حضرتش سؤال کردم که با وجود کتاب مرحوم فیض، کتابم را چاپ کنم یا نه؟ در خواب از آن حضرت سؤال کردم آیا کتاب من بهتر است یا تألیف فیض؟ حضرت سکوت کردند. عرض کردم: أمثلک یخیب السائل؟ ! آیا همچو تویی سائل را محروم می کند؟ ! آنگاه فرمودند: کتاب فیض بهتر است. من هم کتابم را محو کردم! «[۱۵]

 


آثار رضا و تسلیم



در احادیث، آسودگی و شادمانی و آرامش را در سایه رضا و یقین برشمرده اند و حزن و اندوه و نگرانی را از پیامدهای نارضایتی و نداشتن یقین و باور دانسته اند[۱۶] اما علاوه بر آثار روحی و روانی و دنیوی، آثار معنوی و اخروی هم بر این ملکه اخلاقی مترتب است که در احادیث بیان شده که برخی از آن ها از این قرار است:

 


آرامش روحی



در کلامی از حضرت علی(ع) است که:



ارْضَ تَسْتَرِح‏[۱۷]؛ راضی باش، تا به راحتی برسی .



دقیقاً این کلام علوی، بیانگر اثر آرامش بخشی رضا است.

 


دفع اندوه و افسردگی



از حضرت علی(ع) روایت است:

 



نِعْمَ الطَّارِدُ الِلْهَمِّ الرِّضَا بِالْقَضَاء[۱۸] چه خوب طرد کننده ای است برای غم و غصه، رضا به قضای الهی .

 


احساس غنای روحی

 


از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمود:

 


َ ارْضَ بِقِسْمِ اللَّهِ تَكُنْ أَغْنَى النَّاس‏[۱۹]؛ به قسمت الهی (در روزی) راضی باش تا از بی نیازمندترین مردم باشی .

 


پاداش الهی



از پیامبر اعظم(ص) روایت است:

 


أَعْطُوا اللَّهَ الرِّضَا مِنْ قُلُوبِكُمْ تَظْفَرُوا بِثَوَابِ اللَّهِ تَعَالَى- يَوْمَ فَقْرِكُمْ وَ الْإِفْلَاس‏؛[۲۰] از صمیم دل در مقابل خداوند راضی باشید، تا در روز نیاز و تنگدستی تان (در قیامت) به پاداش الهی دست یابید.

 


رضا و تسلیم، نشانه کامل ایمان و حد اعلای یقین و شکر است و از جلوه های شاکر بودن بنده، آن است که به هرچه خواسته الهی باشد، تسلیم باشد و بداند که رضایت یا نارضایتی او در مشیت خدا تأثیری ندارد.

 


پس بهتر آنکه به آنچه مقدر شده راضی باشد، تا هم راحت باشد، هم پاداش ببرد، هم ایمانش تقویت شود.

 


خداوند خطاب به حضرت داود(ع) فرمود:

 


ای داود!تو می خواهی، من هم می خواهم، و همان می شود که من می خواهم.

 


اگر در برابر خواسته من تسلیم باشی، آنچه را تو می خواهی، من کفایت می کنم؛ ولی اگر به اراده من تسلیم نشوی، درخواسته ات تو را به رنج می افکنم، و در نهایت نیز، جز آنچه من خواسته ام، نمی شود.[۲۱]

 


حضرت امام صادق(ع) می فرماید: .

 


ان اللَّه بعدله و حکمته و علمه جعل الروح و الفرح فی الیقین و الرضا عن اللَّه


- تعالی - و جعل الهم و الحزن فی الشک و السخط؛[۲۲].

 


خداوند به عدل و حکمت و علمش آسایش و شادمانی را در یقین و رضا از خداوند تعالی قرار داده و غم و اندوه را در شک و سخط نهاده است. .

 


کسی که چنین آرامشی داشته باشد، قلبی آماده برای عبادت خواهد داشت و در آخرت از عذاب خداوند ایمن و در رضوان او آسوده خواهد بود. در روایت آمده است که پیامبر(ص) فرموده اند: گروهی از امت من با بال هایی که خداوند به آن ها می دهد از گورهایشان به سوی بهشت پرواز می کنند و از هر نعمتی که بخواهند بهره می گیرند. ملائکه از ایشان می پرسند: آیا شما محاسبه شدید؟ آنان پاسخ می دهند: محاسبه نشدیم. می پرسند: آیا از صراط گذر کردید؟ پاسخ می دهند: ما صراط را ندیدیم. می پرسند: آیا جهنم را دیدید؟ می گویند:

 


نه می پرسند در دنیا چگونه عمل کردید؟ پاسخ می دهند به سبب دو ویژگی به این درجه رسیده ایم در خلوت معصیت خدا نکردیم و به قسمت اندک خود راضی بودیم.[۲۳]

 


آسودگی آخرت، اثر دیگری از آثار رضاست. در روایت آمده است. :

 



مَنْ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ بِالْقَلِيلِ مِنَ الرِّزْقِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بِالْقَلِيلِ مِنَ الْعَمَل‏؛[۲۴]

 



کسی که به روزی اندک راضی باشد، خداوند از او به سبب عمل اندک راضی می شود.
کسی که فقر را تحمل می کند، اگر از خدا راضی باشد پاداش دریافت می کند.

 


امام باقر(ع) فرموده اند:

 


َ مَنْ رَضِيَ بِالْقَضَاءِ أَتَى عَلَيْهِ الْقَضَاءُ وَ عَظُمَ عَلَيْهِ أَجْرُه‏؛[۲۵]

 


کسی که به قضای الهی راضی شود قضای الهی بر او می گذرد و خداوند پاداش او را بزرگ می دارد.
یکی از آثار رضای بنده از پروردگار، رضای خدا از اوست. در روایت آمده است که موسی به خدا عرض کرد: پروردگارا مرا به کاری راهنمایی کن که رضای تو در آن باشد. خداوند متعال فرمود: ان رضای فی رضاک بقضایی[۲۶] رضای من، در رضای تو به قضای من است. .

 


کسی که به قضای الهی راضی باشد، در شمار صدیقین قرار می گیرد.

 


از امام صادق(ع) روایت شده است.

 


عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ لَا أَصْرِفُهُ فِي شَيْ‏ءٍ إِلَّا جَعَلْتُهُ خَيْراً لَهُ فَلْيَرْضَ بِقَضَائِي وَ لْيَصْبِرْ عَلَى بَلَائِي وَ لْيَشْكُرْ نَعْمَائِي أَكْتُبْهُ يَا مُحَمَّدُ مِنَ الصِّدِّيقِينَ عِنْدِي‏؛ [۲۷]


خداوند فرمود بنده مؤمنم را به هر سو بگردانم برای او خیر است. پس باید به قضای من راضی باشد و بر بلای من صبر کند و نعمت های مرا سپاسگزارد. اگر چنین کند ای محمد! او را در شمار صدیقین نزد خود ثبت می کنم.

 


رضا به قضای الهی آثار اجتماعی نیز دارد. این آثار از یک سو ناشی از آرامش حاصل از رضاست و از سوی دیگر ناشی از آن است که فرد راضی به قضای الهی در مواجهه با تقصیر و قصور افراد دیگر، مقابله خشم آلود و کینه جویانه نمی کند.

 


ترک زیاده خواهی، اثر دیگر رضاست که نتایجی اجتماعی در بردارد. کسی که زیاده خواه نیست به حقوق دیگران تعدی نمی کند و مردم از آزار و اذیت او در امان هستند.

 


نمونه های عینی



در حالات اولیای الهی، نمونه های گوناگونی از رضا و تسلیم نقل شده است؛ به چند نمونه اشاره گذرا می شود. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل:

 


الف : حضرت ایوب(ع) با آن همه بلاها و رنج ها که دچارش شد، حالت رضای خویش را از دست نداد و قرآن، او را به صبر و رضا ستود.

 


ب : حضرت یعقوب(ع) نیز وقتی به فراق یوسف(ع) دچار شد و فهمید که تقدیر الهی بر آن است، با گفتن فصبر جمیل تسلیم بودن خود را در برابر خدا و خواست او ابراز کرد.

 


ج : حضرت ابراهیم(ع)، وقتی فرمان ذبح فرزندش اسماعیل(ع) را دریافت کرد و فهمید که باید در این آزمون الهی، مراتب ایمان و توحیدش را به اثبات برساند، فرزند عزیزش را به قربانگاه برد و کارد بر حلقومش نهاد.
د : حضرت اسماعیل(ع) نیز، در آزمون یاد شده همراه صبر و رضای پدر گام برداشت و چون فهمید که فرمان ذبح از سوی خداست، اظهار رضا و تسلیم کرد و گفت: ای پدر! آنچه را مأموری اجرا کن، مرا صابر خواهی یافت. و چون هر دو تسلیم شدند و راضی گشتند (فلما اسلما...) و اسماعیل(ع) را بر زمین خواباند تا ذبح کند، فرمان خدا رسید و قربانی دیگری به جای او ذبح شد.

 


هـ : امام حسین(ع) در آزمون سخت الهی در عاشورا، با فدا کردن همه عزیزانش در راه خدا، بر همه آن سختی ها صبر و شکیبایی نشان داد و در واپسین لحظات هم در قتلگاه، با جمله الهی رضا بقضاءک و تسلیما لامرک... سرود رضا و تسلیم سر داد.

 


خلاصه این که

 


مقام رضا، مقام بلندی است که سالکان عارف به آن می رسند و بالاترین مرتبه آن، وقتی است که دو جانبه باشد، هم خدا از بنده اش راضی باشد، هم بنده از پروردگارش و این، همان فوز عظیم و رستگاری بزرگ است که خداوند برای ساکنان کوی رضا و پسندیدگان نظر محبوب، بیان می کند.[۲۸]

 


بازیافتگان به محضر دوست نیز که خدا از آنان با عنوان زیبای نفس مطمئنه یاد می کند، از این ویژگی؛ یعنی رضایت دوجانبه محب و محبوب برخوردارند .

 


راه رسیدن به مقام تسلیم در برابر خواسته های الهی چیست؟



در این جهت امور زیر توصیه می شود:

 


۱ - تفکر در باره الطاف الهی و این که خدای متعال هیچ گونه نیازی ندارد و در تدبیرات خود صرفاً خیر بندگان را می خواهد.

 


۲ - اهتمام به انجام تکالیف الهی و رعایت رضایت الهی در اعمال اختیاری خویش.

 


۳ - توسل به اولیاء خدا برای رسیدن به مقامات معنوی.

 


حضرت زینب (س) در مقام تسلیم و رضا


از ارزش های اخلاقی برای کمال ایمان و شرافت انسان، راضی بودن به قضای الهی و تسلیم محض بودن در مقابل شداید، بلاها و گرفتاری های ناخواسته زندگی است.


أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ - وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ...[۲۹]

 


آیا مردم می پندارند همین که گفتند ما ایمان آورده ایم رهایشان کنند و امتحان نخواهند شد! (هرگز چنین نیست) و ما امت های پیشین را هم امتحان و آزمایش کردیم.

 


تمام پیامبران مورد آزمایش و امتحان الهی قرار گرفتند اما امتحان همه یکسان نبود، برخی سخت تر و برخی ساده تر بود.

 


بسیاری از این آزمایش ها موفق بیرون نمی آیند و درجه ای هم نمی گیرند اما زینب سلام الله علیها از این آزمایش سربلند بیرون آمد. او نسبت به دین الهی سخن ناسزا بر زبان نراند و پس از مادرش بالاترین افتخار برای زنان مسلمان شد.

 


این پیام رضایت و تسلیم در مقابل حوادث از سوی امام حسین(ع) آن «نفس مطمئنه ای » که ندای «ارجعی » را با مقام بلند (راضیه مرضیه ) لبیک گفته است در روز عاشورا به زینب واگذار شد.

 


به فرموده رسول گرامی اسلام(ص)، صابر حقیقی کسی است که بر مصیبت، طاعت و معصیت صبر بورزد و حضرت زینب در این موارد، در درجه بالایی قرار داشت. عبادات آن بانو بهترین نشانه صبر بر اطاعت ایشان است و کسی که بر ترک گناه شکیبا نباشد لیاقت حمل پرچم کربلا را بعد از برادرش ندارد.

 


ابن زیاد به حضرت زینب سلام الله علیها می گوید: «ٍ كَيْفَ رَأَيْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِيكِ وَ أَهْلِ بَيْتِك‏»؛ معامله خدا را با برادرت حسین و اهل بیتت چگونه دیدی؟

 


زینب جواب می دهد: «ْ مَا رَأَيْتُ إِلَّا جَمِيلا»؛ جز زیبایی چیزی ندیدم.

 


یعنی او نه تنها راضی به شهادت بوده است بلکه بر این خون و نبرد شجاعانه مباهات می کند زیرا فرجام آن را زیبا می بیند. کسی که خون و شهادت و سر از تن جدا شدن و بر بالای نیزه رفتن را «زیبا» می بیند سربلند همیشه روزگار است. وی علت این زیبایی را چنین بیان می کند: اینها از آن انسان هایی هستند که خداوند کشته شدن را بر پیشانی آنها ثبت کرده است و اکنون به سوی جایگاه های حقیقی خود رفته اند.

 


آری، وی با این همه رنج ها و بلاها نه تنها روحیه خود را نباخت بلکه به مقام خشنودی رسید. این فرهنگ زینبیان است که از کار پاکیزه خود پشیمان و ناراضی نیستند.

 


موجبات رضای خدا چیست؟



پیرامون موجبات رضایت خداوند و نشانه های راضی بودن خدا از خلق نکات مختلفی در روایات مطرح گردیده است.

 


۱. مخفی بودن موجبات خشنودی خدا:

 


در روایتی از امام علی(ع) نقل شده که خدای تبارک و تعالی چهار چیز را در دل چهار چیز نهفته است خشنودی خود را در طاعتش نهفته است، پس هیچ طاعتی را کوچک نشمارید زیرا بسا که آن طاعت با خشنودی خدا همراه باشد و تو بی خبر باشی- برای کسب رضایت الهی هر کار خیر و پسندیده را انجام دهید و لو کوچک باشد زیرا احتمال دارد رضایت الهی با او کسب شود.

 


۲. سه چیز است که بنده را به خشنودی خدا می رساند: استغفار زیاد، فروتنی و صدقه دادن زیاد.

 


۳. راضی و تسلیم بودن در برابر قضای الهی ولو بر خلاف میل انسان باشد خشنودی خدا را در پی دارد.

 


نشانه های رضای خدا چیست؟



به چند روایت توجه کنید:

 


۱ . روایت شده که موسی(ع) گفت: پروردگارا مرا از نشانه ناخشنودی خود از بنده ات خبر ده خدای تعالی به او وحی فرمود: هر گاه دیدی که من بنده ام را برای طاعت خود آماده و از معصیتم روی گردان می کنم این نشانه خشنودی من است.

 


۲. در روایتی از پیامبر اسلام(ص) آمده: نشانه خشنودی خدا ، ارزانی نرخها و دادگری فرمانروایشان است و نشانه خشم خدا بر خلقش، ستمگری فرمانروایشان وگرانی نرخ هاست.

 


۳. در روایت دیگری آمده است که نشانه خشنودی خدای سبحان از بنده خرسندی او است به آنچه خدای سبحان به سود و زیان او مقدر فرموده است. امام علی(ع) اگر راضی به مقدرات الهی بود نشانه رضایت خداوند است.

 


۴. در کلامی از امام علی(ع) آمده: خشنودی خدای سبحان قرین طاعت او است. و در یک کلام اگر انسان تسلیم خدا باشد در این صورت خدا از او راضی است.

 


رضایت و خشنودی خدا شامل چه کسانی می شود؟



در سوره توبه قرآن می فرماید: رضایت و خشنودی خدا شامل حال مردان و زنان مؤمنی می گردد که:

 


۱ - در برابر مسلمانان احساس مسئولیت می کنند و یار و یاور یکدیگرند و همدیگر را تأیید و تقویت می کنند.

 


۲ - پیوسته امر به معروف و نهی از منکر می کنند.

 


۳ - در اقامه نماز و بر افراشته شدن فرهنگ و محتوای آن تلاش می کنند.

 


۴ - زکات مال خویش را می پردازند و از دستگیری فقرا و مستمندان غفلت ندارند.

 


۵ - پیرو خدا و پیامبر هستند.

 


۶ - رضایت و خشنودی خدا در حزب اللهی شدن است.

 


حزب اللهی شو تا خدا از تو راضی گردد و از مواهب و الطاف خویش تو را بهره مند سازد تا تو نیز از او خوشحال و خشنود گردی. در دو آیه از حزب اللَّه و در یک آیه از حزب الشیطان سخن به میان آمده است. در سوره مجادله دو حزب مذکور و ویژگیهای طرفداران آنها بیان شده و با هم مقایسه گشته است.

 


خداوند، رضایت و خشنودی خویش را از حزب اللَّه در این سوره بیان کرده است. به بیان دیگر: خداوند به رغم میل غوغاسالاران دور از فرهنگ قرآن روزگار ما، جامعه را به دو طیف خودی و غیر خودی یا حزب اللَّه و حزب الشیطان تقسیم نموده و به مؤمنان هشدار داده است که جمع میان محبت خدا و محبت دشمنان خدا در یک دل ممکن نیست. باید از میان آن دو یکی را برگزید:

 


هیچ گروهی را نمی یابی که ایمان به خدا و قیامت داشته باشد و در عین حال با دشمنان خدا و رسول خدا اظهار دوستی نماید، هر چند آنان پدران، فرزندان، برادران یا خویشان آنها باشند.

 


محبت به پدران و فرزندان و اقوام، بسیار خوب است و نشانه زنده بودن عواطف انسانی است، اما هنگامی که این محبت رو در روی محبت خدا قرار می گیرد، ارزش خود رااز دست می دهد.

 


زمانی خداوند از شما رضایت دارد و از عملکرد شما خشنود می گردد که حب و بغضها و دوستی و دشمنی ها را برای خدا خالص کنید. امام صادق(ع) می فرماید: کسی که برای خدا دوست دارد و برای خدا دشمنی می کند و برای خدا می بخشد، ایمانش کامل است.

 


در سوره ممتحنه می فرماید: اگر شما مسلمانان برای رضای خدا و خشنودی او هجرت کردید و جهاد نمودید، پس با دشمنان خدا و دشمنان خودتان هرگز طرح دوستی نریزید.

 


حزب اللهی کیست و چه ویژگی هایی دارد؟

 


وقتی دانستیم، خشنودی خدا در حزب اللهی شدن است، باید بدانیم حزب اللهی شدن نیازمند چه صفاتی است و حزب اللهی کیست؟ حزب اللهی را از راه اعتقادات و عملکردها و وضع ظاهرشان باید شناخت. آنها کسانی هستند که:

 


۱ - خدا خط ایمان را بر صفحه دل شان نوشته است.


۲ - توسط روح مورد تأیید و تقویت قرار گرفته اند.


۳ - ویژگی بارز و ممتاز حزب اللهیان، ولایت پذیری آنان است. قران بعد از بیان آیه ولایت می فرماید: وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ.

 


دروغ می گویند کسانی که می پندارند جزو حزب اللَّه هستند، اما فعالیتهای آنان خلاف جهت ولایت و رهبری امت سامان می یابد.

 


در سوره فتح وقتی موضوع بیعت رضوان مطرح می شود، ملاک رضایت و خشنودی خدا از شرکت کنندگان در آن بیعت، اطاعت محض از رهبری بیان می گردد. در مقام بیان سیمای کسانی که خدا از آنان راضی و خشنود است. ابتدا رهبریت را به عنوان محور رضایت معرفی می کند و می فرماید:محمد رسول اللَّه، خواه شب پرستان خفاش صفت و کور دل ولایت او را بپذیرند یا نپذیرند. سپس اوصاف یاران همراه و همگام پیامبر(ص) را تحت عنوان والذین معه در پنج وصف ذکر می کند.

 


۱ - در برابر کفار، شدید و استوار چون سدی محکم می ایستند.


۲ - میان خود و نسبت به برادران دینی خود رحیم و مهربانند.


۳ - پیوسته آنان را در حال عبادت، رکوع و سجود می بینی .


۴- همواره فضل خدا و خشنودی او را می طلبند و مخلصند.


۵ - سیما و ظاهر آنان چون باطن شان با کفار و فاسقان تفاوت دارد. سیمای ظاهری آنان به خوبی نشان می دهد متتدین، با نماز و خاضع و مرتبط با خدا هستند.

 


رضایت خدا را در روزهای سخت و دشوار باید جست و جو کرد.

 


صف راستگویان و دروغ گویان، حزب اللَّه و حزب الشیطان و کاروان خدا پرستان حقیقی که خداوند از آنان خشنود است. از قافله غافلان را در روزگارانی می توان شناخت که نیاز به بذل جان و مال باشد. در سوره آل عمران بعد از آن که اطاعت از رهبری محور جلب رضایت خدا معرفی شده، هشدار می دهد که: عافیت طلبانی که در روزهای سخت و دشوار، در جنگ شرکت نداشتند و با تحلیلها و بهانه هایی خودشان را از صحنه جنگ کنار می کشیدند، نمی توانند ادعا کنند خدا از آنها راضی و خشنود است.

 


خداوند از مجاهدان و مؤمنانی خشنود است که در تمامی عرصه های زندگی از جمله جنگ، دعوت خدا و رسولش را با جان و دل پذیرا شدند و با وجود این که ضربات کشنده و زخمهای کاری فراوانی از دشمن دیدند، در حول محور رهبریت فعال و پرتلاشند. آنان چه تحلیل گران عافیت طلب و ترسوهای سست ایمان و مقهور قدرت دشمنان می خواهند آنان را بترسانند. ایمان شان قویتر می گردد و در استمرار راه خویش مقاومتر می گردند.

 


خشنودی خدا جز با یاد خدا به دست نمی آید.

 


آخرین سخن این که تا انسان به مقام عبودیت و بندگی محض نرسد و از این راه نفس مطمئنه را تحصیل نکند، نمی تواند به رتبه راضیه و مرضیه، که مقام رضا و خشنودی متقابل خدا و بنده است، نایل گردد. تحصیل آن نیز با ذکر عملی خداوند میسر است: أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.

 


خدایا چنان کن سر انجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار.


والحمد لله رب العالمین والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

 


 


پانویس


سوره بقره، آیه ۲۰۷.


مقتل الحسین، خوارزمی، ج1، ص239.


بحارالانوار،ج45،ص137.


توحید صدوق/ ص 371.


بحار /68/153.


بحار/ 68/139.


همان/ ص 041.


کافی/۲/۰۶.


میزان الحکمه/۶/ص۸۶۵۲.


سوره ابراهیم، آیه ۱۲.


سوره احزاب، آیه ۵۶.


نورالثقلین، ج ۴، ص ۳۰۰.


صفحات ۲۳۸-۲۳۹.


سیمای فرزانگان، ص 64 .65.


مجله نور علم» شماره 46.


بحار/ 68/951.


غررالحکم/ ح3422.


همان/ح9099.


میزان الحکم/ ح3137.


مستدرک الوسائل/2/214.


محجه البیضاء/8/09.


جامع السعادات، ج 3، ص 204.


محجه البیضاء، ج 8، ص 88.


محجه البیضاء، ج 8، ص 88.


جامع السعادات، ج 3، ص 204.


جامع السعادات، ج 3، ص 204.


اصول کافی، ج 2، باب الرضا بالقضاء.


مائده/۱۱۹.


عنکبوت/ ۲ و ۳.

دیگر اخبار
قیامت جای عذرخواهی نیست! قیامت جای عذرخواهی نیست!

در قیامت هیچ كس به درد هیچ كس نخواهد خورد، در آنجا هر کس خودش تنها با اعمال خود می ماند و شفاعت نیز در هر حالتی پذیرفته نیست!

ادامه خبر ...
حدیث درباره ی سعادت و خوشبختی حدیث درباره ی سعادت و خوشبختی

حدیث اصطلاحی در فرهنگ اسلامی و علوم دینی است که بیانگر سخنان نقل شده از زبان پیامبر(ص) و دیگر معصومین(ع) یا حاکی از رفتار و سلوک ایشان باشد.

ادامه خبر ...
حدیث درباره هدیه حدیث درباره هدیه

حدیث اصطلاحی در فرهنگ اسلامی و علوم دینی است که بیانگر سخنان نقل شده از زبان پیامبر(ص) و دیگر معصومین(ع) یا حاکی از رفتار و سلوک ایشان باشد.

ادامه خبر ...
اشعار اربعین حسینی اشعار اربعین حسینی

در این صفحه از پایگاه اینترنتی امور اشعار جانسوز اربعین و چهلمین روز شهادت حضرت اباعبداله الحسین(ع) فراهم شده است.

ادامه خبر ...
دعای برای زندگی شیرین و مرگ راحت دعای برای زندگی شیرین و مرگ راحت

دعایی برای داشتن یک زندگی شیرین و داشتن مرگی راحت به نقل از آیت الله بهجت (ره) در پایگاه اینترنتی امور بیان شده است.

ادامه خبر ...
زندگینامه حضرت یعقوب علیه السلام|فرزندان یعقوب علیه السلام زندگینامه حضرت یعقوب علیه السلام|فرزندان یعقوب علیه السلام

یكی ازعلومی كه قرآن كریم بی اندازه بدان توجه نموده است تاریخ است،و  هدف قرآن ازبیان تاریخ گذشته هدایت انسان است.به همین منظور قصد داریم در این صفحه از پایگاه اینترنتی امور به فرزندان یعقوب علیه السلام بپردازیم.

ادامه خبر ...
معرفی کتاب طب اسلامی|کتاب طب اسلامی pdf معرفی کتاب طب اسلامی|کتاب طب اسلامی pdf

طب اسلامی یا پزشکی اسلامی یکی از مشهورترین و شناخته‌ترین جنبه‌های تمدن اسلامی در جهان است و یکی از شاخه‌های علم است که مسلمانان در آن پیشرفت‌های بسیاری داشته‌اند.

ادامه خبر ...
پیامبران بی نشان|درسی از پروردگار پیامبران بی نشان|درسی از پروردگار

یكی ازعلومی كه قرآن كریم بی اندازه بدان توجه نموده است تاریخ است،و  هدف قرآن ازبیان تاریخ گذشته هدایت انسان است.به همین منظور قصد داریم در این صفحه از پایگاه اینترنتی امور به درسی از پروردگار بپردازیم.

ادامه خبر ...
احادیث در مورد زهد|حدیث زهد احادیث در مورد زهد|حدیث زهد

حدیث اصطلاحی در فرهنگ اسلامی و علوم دینی است که بیانگر سخنان نقل شده از زبان پیامبر(ص) و دیگر معصومین(ع) یا حاکی از رفتار و سلوک ایشان باشد.

ادامه خبر ...
زندگینامه ذوالکفل علیه السلام زندگینامه ذوالکفل علیه السلام

یكی ازعلومی كه قرآن كریم بی اندازه بدان توجه نموده است تاریخ است،و  هدف قرآن ازبیان تاریخ گذشته هدایت انسان است.به همین منظور قصد داریم در این صفحه از پایگاه اینترنتی امور به زندگینامه ذوالکفل علیه السلام بپردازیم.

ادامه خبر ...
پردیس چاپگر باران

کارتریج ایرانی

ثبت آگهی منطبق با الگوریتم گوگل

آگهی ویژه,ثبت آگهی

دفاع شخصی کاربردی

دفاع شخصی کاربردی

آگهی رایگان

آگهی رایگان/درج آگهی تبلیغاتی

بانک اطلاعات مشاغل و اصناف

جامع ترین بانک اطلاعات کشور

خانه سالمندان یارین

خانه سالمندان / خانه سالمندان در پاسداران / مرکز سالمندان یارین

دسته بندی محصولات
دسته بندی آگهي ها
شارژ و تعمیر کارتریج

شارژ وتعمیر کارتریج لیزری

آگهی رایگان

آگهی رایگان

کانال دفاع شخصی حرفه ای

دفاع شخصی