زندگینامه حضرت زینب کبری سلام الله علیها
ولادت حضرت زینب س
حضرت زينب كبرى «عقيله بنى هاشم» ، سوّمين فرزند حضرت امير المؤ منين على بن ابيطالب و حـضـرت فـاطـمـه زهـرا عـليـهـمـاالسـّلام اسـت كـه در روز پـنـجـم جـمـادى الاول سـال پـنجم يا ششم هجرى ، در مدينه طيبه ديده به جهان گشود و پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله نام زينب را براى وى برگزيد.
كنیه گرامیشان ام الحسن و ام كلثوم و القاب مبارکش که بیش از شصت مورد ذکر شده عبارتند از: عالمه غیر معلمه،نائبة الزهرا، نائبة الحسین، ملیکة النساء، عقیلة النساء، عدیلة الخامس من اهل الکساء، شریکة الشهداء، سیدة العقایل، سرابیها، سلالة الولایة، سقیقة الحسن، عقیلة خدر الرسالة، ولیدة الفصاحة، رفیعة الولایة، البلیغة، الفصیحة، الکاملة، عابدة آل علی، صدیقة الصغری، موثقة، عقیلة الطالبین، فاضلة، معصومة الصغری، قرینة النوائب، محبوبة المصطفی، قرة عین مرتضی، صابرة محتسب، شریکة الحسین، بطلة کربلا، عظیمة بلواها، عقیلة قریش، باکیه، سلیلة الزهرا،عقیلة جلیلة، امرأة عاقله، محدثه، راضیة بالقدر و القضاء وحیدة، شجاعة، زاهدة، عامله و...
نامگذاری
در آن زمان که صدیقه کبری (علیها السلام) به این گوهر دریای عصمت و طهارت باردار بود، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مدینه حضور نداشتند و به سفری رهسپار بودند. هنگامی که وجود مقدس زینب کبری (سلام الله علیها) متولد گشت، صدیقه طاهره (علیها السلام) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود که چون پدرم در سفر است و در مدینه حضور ندارد، شما این دختر را نام بگذارید. آن حضرت فرمود: من بر پدر شما سبقت نمی گیرم، صبر نما که به این زودی رسول خدا باز خواهد گشت و هر نامی که صلاح داند بر این کودک می نهد.
هنگامی که سه روز گذشت، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مراجعت نمود و همانگونه که رسم و سیره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا (علیها سلام ) وارد گشتند.
امام علی (علیه السلام) خدمت آن حضرت عرض کرد: یا رسول الله! خداوند متعال دختری به دخترت عطا فرموده است، نامش را معین فرمایید. فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من می باشند، لکن امر ایشان با پروردگار عالم است و من منتظر وحی میباشم. در این حال جبرییل نازل شد عرض کرد: یا رسول الله! حق تو را سلام می رساند و می فرماید: نام این مولود را " زینب " بگذار، چرا که این را در لوح محفوظ نوشته ایم.
مقام حضرت زینب س
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید، ببوسید و نامش را زینب نهاد و فرمود: به حاضرین و غایبین امت، وصیت می نمایم که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا که او به خدیجه کبری (علیها سلام) شبیه است.
نقل شده که وقتی حضرت زینب را نزد رسول خدا حاضر کردند رسول خدا صلیاللهعلیهوآله او را گرفت و به سینهی شریفش چسبانید و صورت مبارک خود را به صورتش نهاد و بلند گریست (چنان که) اشک از محاسن شریف ایشان جاری شد، حضرت فاطمه علیهاالسلام پرسید: (ای پدر گرامی) گریهات برای چیست؟ خدا نگریاند دو چشم شما را!، فرمود: ای دختر من، ای فاطمه!
بدان که بعد از تو و بعد از من این دختر، گرفتار بلاها خواهد شد و مصیبتهای گوناگون بر وی وارد خواهد شد، در این لحظه حضرت فاطمه علیهاالسلام به شدت گریست و پرسید: ای پدر! ثواب کسی که بر او و مصیبت هایش گریه کند، چیست؟ فرمود: ای پاره تن من و روشنی چشمم! هر کس بر او و مصیبتهایش گریه کند، ثواب گریهاش مانند ثواب کسی است که بر دو برادر او (حسن و حسین) گریه کند.
دوران کودکی
حضرت زینب علیهاالسلام از همان کودکی دارای کمالات معنوی و علمی بود چنان که امیرمؤمنان را به شگفتی وامیداشت. آن گونه که ملامحمد تقی، معروف به شهید ثالث، در مجالس المتقین و ابی سعید سبزواری در مصابیح القلوب مینویسند: «حضرت زینب علیهاالسلام همراه با ابوالفضل العباس علیه السلام در دوران کودکی، کنار امیرمؤمنان علیهالسلام نشسته بودند، حضرت رو به ابوالفضل کرد و گفت: فرزندم بگو یک، او گفت یک. آن گاه از او خواست بگوید دو، ولی ابوالفضل علیهالسلام پاسخ داد:
پدر! با زبانی که یک گفتهام دو نمیگویم، (منظورش وحدانیت خدا بود) امام علیهالسلام از خوشحالی فرزندش را بوسید. آن گاه زینب علیهاالسلام پرسید: پدر! ما را دوست داری!، فرمود: چگونه شما را دوست نداشته باشم، شما میوه دل من هستید.، حضرت زینب علیهاالسلام عرض کرد: لایجتمع حبّان فی قلب مؤمن حب اللّه و حب الاولاد و ان کان ولابد فالحب لله تعالی و الشفقة للاولاد؛ دو محبت در قلب مؤمن جمع نمیشود [هم] حب خدا و [هم] حب اولاد اگر چارهای نباشد پس دوستی مخصوص خداست و شفقت و مهربانی برای اولاد
رویای غم
زينب مسير پرحادثه و دردناكي را كه در پيش دارد، در همان زمان كودكي در آينه رؤيا مي نگرد و براي جدش پيامبر اكرم بازگو ميكند و پيامبر خدا حوادثي را كه در انتظار اوست تعبير ميكند تا او كه دست پرورده علي و بزرگ شده دامان زهراست، خود را براي رويارويي با اين حوادث مهيا سازد. اين رؤيا را در تاريخ چنين ميخوانيم: ارتحال پيامبر خدا نزديك بود، زينب نزد پيامبر آمد و با زبان كودكانه به پيامبر چنين گفت: «اي رسول خدا! ديشب در خواب ديدم كه باد سختي وزيد كه بر اثر آن دنيا در ظلمت فرو رفت و من از شدت آن باد به اين سو و آن سو ميافتادم؛
تا اينكه به درخت بزرگي پناه بردم، ولي باد آن را ريشه كن كرد و من به زمين افتادم. دوباره به شاخه ديگري از آن درخت پناه بردم كه آن هم دوام نياورد. براي سومين مرتبه به شاخه ديگري روي آوردم، آن شاخه نيز از شدت باد در هم شكست. در آن هنگام به دو شاخه به هم پيوسته ديگر پناه بردم كه ناگاه آن دو شاخه نيز شكست و من از خواب بيدار شدم».
پيامبر با شنيدن خواب زينب، بسيار گريست و فرمود:
«درختي كه اولين بار به آن پناه بردي جدّ توست كه به زودي از دنيا ميرود. و دو شاخه بعد مادر و پدر تو هستند كه آنها هم از دنيا ميروند و آن دو شاخه به هم پيوسته دو برادرت حسن و حسين هستند كه در مصيبت آنان دنيا تاريك ميگردد».
همچنین از همان کودکی علاقهای عجیب به برادرش امام حسین علیهالسلام داشت چنان که زینب کوچک هنگامی که گریه میکرد، تنها در آغوش برادرش آرام میگرفت. این رفتار، فاطمه زهرا علیهاالسلام را شگفت زده کرده بود. به رسول خدا صلی الله علیه وآله عرض کرد:پدر من از چنین رفتاری تعجب میکنم. این گونه محبت بیش از حدّ معمول است. زینب بدون دیدن حسین شکیبایی ندارد و اگر بوی حسین را نشود، جان از تنش بیرون میرود، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله وقتی این حکایت را شنید، آه از سینه برکشید و اشک بر چهرهاش روان شد و فرمود: ای نور چشم من این دختر با حسین علیهالسلام به سفر کربلا خواهد رفت و رنجها خواهد دید.
ازدواج
حضرت زینب علیها السلام به سن ازدواج رسیده بود . از بین خواستگاران متعددی که به منزل علی علیه السلام میآمدند، تقاضای عبدالله بن جعفر بن ابی طالب - برادر زاده علی علیه السلام که از طرف خود کسی را برای خواستگاری حضرت زینب فرستاده بود، - مورد پذیرش قرار گرفت . در این وصلت فرخنده مهریه حضرت زینب مطابق با مهریه مادرش فاطمه علیها السلام یعنی 480 درهم معین گردید
اينك زينب به سالهاي تشكيل زندگي مشترك نزديك شده است. او ميداند كه ازدواج براي هر زني حق طبيعي و شرعي است و روي گرداني از اين سنت، خارج شدن از آئين پيامبر اسلام است.
ولي زينب با ازدواج كه عمل به سنت پيامبر خداست، رسالت بزرگي را كه بر دوش دارد فراموش نميكند. او ميداند كه بايد در تمام صحنه ها و لحظه ها در كنار برادرش باشد. او ميداند كه به ثمر نشستن قيام حسين و شهادت عزيزانش، نيازمند آزادگي در اسارت، صبر و پايداري، و پيام رساي او به گوش تاريخ بشريت است.
از اين رو زينب در قرارداد ازدواجش شرط همراهي با برادرش حسين را قيد ميكند تا از وظيفه مهم خود باز نماند. از شخصيتي متعهد به اسلام و دوستدار اهلبيت، چون عبدالله بن جعفر كه به خواستگاري دختر علي آمده است، انتظاري جز پذيرش اين شرط نيست. به هر صورت مراسم خواستگاري پايان مييابد و عبدالله بن جعفر به افتخار همسري زينب كبري نائل ميگردد.
زینب علیها السلام، معلم قرآن
یک سال پس از استقرار امیر مؤمنان علیه السلام در کوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به آن حضرت پیام فرستادند و گفتند: ما شنیدهایم که دختر شما حضرت زینب علیها السلام همانند مادرش فاطمه زهرا علیها السلام منبع سرشار دانش و دارای علوم و کمالات است . اگر اجازه دهید در صبح یکی از روزهای عید به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهرهمند شویم .
علی علیه السلام اجازه داد تا دختر عالمهاش زینب کبری علیها السلام، بانوان مسلمان کوفه را آموزش دهد و مشکلات علمی و دینی آنان را حل کند . زینب علیها السلام نیز آمادگی خود را اعلام نمود و بعد از دیدارهای مقدماتی، جلسه تفسیر قرآن برای آنان تشکیل داده و پرسشها و شبهات آنان را جواب میداد .6
تفسیر کهیعص
روزی در یکی از جلساتی که حضرت زینب علیها السلام برای زنان کوفی تفسیر میگفت، امیر مؤمنان علیه السلام وارد جلسه شد تا کلاس درس دخترش را از نزدیک ببیند . آن روز حضرت زینب علیها السلام در مورد تفسیر «کهیعص» سخن میگفت . علی علیه السلام ضمن اشاره به تفسیر دیگری از این آیه فرمود: دخترم! این حروف رمزی است در مصیبت هایی که بر شما عترت پیامبر صلی الله علیه و آله وارد خواهد شد . سپس آن حضرت تمام مصائب کربلا را برای دخترش و حاضرین شرح داد . زینب علیها السلام با شنیدن آن متاثر شده و صدای نالهاش بلند گردید و فضای جلسه قرآن عوض شد .
عبادت حضرت
گرچه سراسر زندگى حضرت زینب علیها السلام براى حفظ و احیاى معارف اسلامى سپرى شد، كه همه آنها با هدف اطاعت از اوامر الهى انجام مىگرفت اما آن حضرت در عبادت به معنى خاص نیز از موقعیت برجستهاى برخوردار بودند. در سختترین شرایط نیز به طور كامل به انجام وظایف عبادى اهتمام مىورزیدند.
حضرت سجادعلیه السلام مىفرماید:عمهام زینب در جریان حادثه كربلا با آن همه مشكلات حتى در شب عاشورا و شب یازدهم محرم نیز نماز شب را ترك نكردند، امام حسینعلیه السلام به اندازهاى به خلوص و بندگى زینب اعتقاد داشتند كه هنگام وداع خطاب به او فرمودند: یا اختاه لا تنسینى عند نافلة اللیل ؛ خواهرم مرا در نماز شب خود فراموش مكن.
باز امام سجادعلیه السلام مىفرماید:"عمهام زینب در طول راه كوفه و شام، همواره نماز شب را به پا مىداشت. در برخى از منازل بین راه مىدیدم كه او از فرط خستگى و رنجورى ناشى از آزار دشمن، نمازهایش را در حال نشسته مىخواند.
بالاترین عظمت
اوج عظمت حضرت در جریان قیام امام حسین علیه السلام و به خصوص زمان اسارت حضرت بوده است، عـظـمـت ايـن كـار بزرگ آنوقت آشكار شد كه نبرد عاشورا به پايان رسيد و اهـل بـيـت امام حسین علیه السلام اسير شدند و با پايان يافتن جنگ مسلحانه در ميدان كربلا، رسالت و مسئوليت زينب كبرى عليهاالسّلام و ديگر اسيران ، شروع شد و حركت فرهنگى آنان عليه سپاه ظلمت ، آغاز گرديد. اگر قيام ارزنده حسينى همچنان در طول تاريخ براى هميشه تازه و سازنده باقى مانده اسـت ، يـكـى از عـوامل آن وجود حضرت زینب و خطبه های غراء آن حضرت است.
وفات المصائب زينب كبري س
هنوز شهادت سيدالشهدا به سال نيامده كه در مدينه قحطي سختي رخ داده است.
عبدالله بن جعفر كه بحر جود و كرم است و عادت بر بذل و عطا دارد، به دليل اينكه دستش از سرمايه دنيا تهي گشته راهي شام ميشود و به كار زراعت مشغول ميشود، امّا زينب هر روزش گريه و داغ دل است.
پس از مدتي آن عليّا مخدّره گرفتار تب وصل خانوادهاش ميگردد و هر لحظه بيماري او شدّت پيدا ميكند.
تا اينكه نيمه ظهري به همسر خود عبدالله ميفرمايد:
بستر مرا به زير آفتاب در حياط قرار بده!
عبدالله ميگويد:
به اين وصيّت عمل كرده و او را در حياط جاي دادم كه متوجّه شدم چيزي را روي سينه خويش قرار داده و مدام زير لب حرفي ميزند.
پس به او نزديك شدم، ديدم پيراهني پاره پاره و خونين كه يادگاري از برادرش حسين ع بود روي سينه نهاده ناله او حسين... بود.
و همينطور بود كه بر حريم اهل بيت پيامبر وارد گشت و جان به جان آفرين يكتا تسليم نمود.9
زندگی مشترک زینب کبری
آن هنگام که زینب به سالهای تشکیل زندگی مشترک نزدیک شده بود میدانست که ازدواج برای هر زنی حق طبیعی و شرعی است و روی گردانی از این سنت، خارج شدن از آئین پیامبر اسلام است.
زینب با ازدواج که عمل به سنت پیامبر خداست، رسالت بزرگی را که بر دوش دارد فراموش نمیکند. او میداند که باید در تمام صحنه ها و لحظه ها در کنار برادرش باشد. او میداند که به ثمر نشستن قیام حسین و شهادت عزیزانش، نیازمند آزادگی در اسارت، صبر و پایداری، و پیام رسای او به گوش تاریخ بشریت است.
از این رو زینب در قرارداد ازدواجش شرط همراهی با برادرش حسین را قید میکند تا از وظیفه مهم خود باز نماند. از شخصیتی متعهد به اسلام و دوستدار اهلبیت، چون عبدالله بن جعفر که به خواستگاری دختر علی آمده است، انتظاری جز پذیرش این شرط نیست. به هر صورت مراسم خواستگاری پایان مییابد و عبدالله بن جعفر به افتخار همسری زینب کبری نائل میگردد.
زندگی حضرت زینب س قرین نهضت عاشورا شده است و ایشان نقشی بسیار سازنده در آن ایفا نمودند از اینرو به تحلیل و مطالعه زندگی آن حضرت از این منظر خواهیم پرداخت بحث در این خصوص را حول دو محور پیگیری خواهیم کرد.
فصاحت و بلاغت زینب (س)
کلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت در خطبه هایى که از آن حضرت روایت شده، خود قوی ترین دلیل بر کمال فصاحت و بلاغت آن بانوى بزرگوار می باشد. همان بانویى که امام سجاد علیهالسّلام در حق ایشان فرمودند: «اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَهٌ غَیرَ مُعَلَّمَه وَ فَهِمَهٌ غَیرَ مُفَهَّمَه» یعنى:
«اى عمّه! شما الحمد للّه بانوى دانشمندى هستید که تعلیم ندیده، و بانوى فهمیده اى هستى که بشرى تو را تفهیم ننموده است».
در اینجا مرورى کوتاه به قسمتى از خطبه آن حضرت در مجلس یزید که یکى از بزرگترین حرکتهاى آن حضرت، در واقعه کربلا بود که دستگاه حکومت بنى امیه را به شدّت لرزاند می کنیم:
«به خدا قسم اى یزید، هر چه کردى بازگشت آن به سوى خودت خواهد بود، چرا که تو جز پوست خود نشکافتى و جز گوشت خود ندریدى.
اى یزید! در آن روزى که خداوند بدنهاى پاک شهیدانمان را حاضر می کند تا حقوق خود را از ستمگر بستاند، تو بر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم وارد خواهى شد، امّا می دانى در چه حالى؟ در حالیکه خون عزیزان او را ریخته و حرمت ذرّیه او را از بین برده اى. آرى اى یزید! از این پیروزى ظاهرى که به دست آورده اى، غرق شادى مشو، و آن عزیزان را که در کربلا به خاک و خون کشیده اى، مغلوب و مرده مپندار. که خداوند می فرماید: (کسانى را که در راه خدا شهید شده اند مرده مپندارید. بلکه آنان زنده اند و در نزد خداى خود روزى می خورند). آل عمران: 169
و اى یزید! براى تو همین بس که حاکم در آن روز خداوند، و دشمن تو پیامبر خدا، و یاور و پشتیبان اهل بیت جبرئیل باشد. و به زودى کسى که این مقام را براى تو زینت داده و تو را بر گردن مسلمین سوار کرده است (یعنى معاویه)، خواهد دانست که چه جانشین بدى براى خود تعیین کرده و در روز جزا درخواهید یافت که بدترین مکان از آنِ کیست؟ و بدبختى و ضعف و زبونى شامل چه افرادى خواهد شد.
حضرت زینب (س) بزرگ بانوی جهان اسلام، بیدادگر و ادامه دهنده حادثه عاشورا و دارنده دانشهای دو جهان و به گفته امام سجاد (ع): ” دانای بدون آموزگار و فهمیده بدون فهماننده ” بود. الگوی راستین وی، بانوی دو جهان, حضرت فاطمه (س) مادر وی بوده است. زینب (س) در دامان پرمهر و معنویت فاطمه (س) از سرچشمه معارف اسلامی و قرآنی سیراب گشت. رسالت راستین زینب هنگامی آغاز گردید که پس از به شهادت رسیدن امام حسین (ع) و هفتاد و دو تن از یارانش با ایراد سخنان آتشین به بیدارگری مردم کوفه و ستیز با ستمکاران و یزیدیان پرداخت.
پس از واقعه خونبار کربلا نقش ایشان روند تازه تری یافت. آن حضرت در این دوران ضمن حضور در کاروان اسرای کربلا در برابر حکام جور قرار گرفتند و به افشاگری ظلم و ستم وارد بر آل طه از سوی خاندان امیه پرداختند. آن حضرت در این دوران سخت با حضور در کاخ برخی حکمرانان جور زمان مانند یزید و ابن زیاد، با تاکید برحقانیت طریق آل محمد بر سخنان و تبلیغات مسموم خاندان امیه درباره بنی هاشم خط بطلان کشیدند.
صدیقه توانا، عقلیه دودمان وحی، تربیت شده خاندان نبوت، حضرت زینب کبری(س) است. همو که در بزرگواری و کرامتش بسیار سخن ها گفته و نوشته اند.
او نمودار حق و جهاد در راه خدا و نگهدارنده ایمان و عقیده، قهرمان دلیری و شجاعت، جلوه فصاحت و بلاغت، شعله ستیزه جوی باطل و آتش افشان حق در برابر نیروهای ستمگر و کوبنده دژخیمان زورگو است.
زینب(س) تجسم زهد، ورع، علم، عفاف و شهامت و عقیله طاهره، متعلق به اخلاق الهی است. این بزرگوار (س) راه مقاومت در برابر باطل را به امت نشان داد و فداکاری در راه خدا و چشم پوشی از همه چیز را در راه برافراشتن پرچم حق به همه یاد داد.
ایثار، فداکاری، وزانت عقل، صبر و بردباری، علم وسیع و دانش وافر، سخنان سنجیده و منطقی او در فرصت های حساس توأم با آن مظلومیت و ستم های جانکاهی که به او وارد آمده است، از او چهره یک شخصیت بی نظیر، رزم آور شجاع، جهادگر بی باک و سخنور توانا را در قلوب و اذهان ترسیم نموده است که تا چرخ زمان حرکت دارد، تا نسل ها در روی زمین حیات دارند و تا زمین دور خورشید می گردد این چراغ فروزان، نورافکن جهانیان و نسل های آینده خواهد بود.
تلاش های حضرت زینب
حضرت زینب پرستاری امام زمانش حضرت زین العابدین علیه السلام و دیگربیماران و مصیبت زدگان اهل بیت را برعهده داشت، و ضمن این کهرسالت مهم نگهداری و تبلیغ از نهضتحسینی را به خوبی انجامداد، از پرستاری بیمار کربلا نیز با تحمل آن همه سختیها وناملایمات، آنی فروگذار نبود و تا آخرین رمق دین خود را بهمکتب و رهبرش ادا کرد
زینب نقش نگهداری از قیام خون بار حسینی را بر عهده داشت کهقطعا اگر او این بار را بر دوش نمیگرفت، خون حسین پایمال میشد و بسیار دشوار بود که نهضت ابی عبد الله علیه السلام به مردم اعلام و ابلاغ گردد و شاید بدون اسارت خاندان رسول الله وپیشتازی زینب کبرا در رسوا نمودن هیئتحاکم، و تبلیغ او ازانگیزه قیام برادرش، یزیدیان به هدف پلید خود نائل میآمدند ونام رسول الله (ص) را نه تنها از منارههای مساجد بلکه ازتاریخ، پاک و محو میکردند و این بود نیتشوم آنان.
و زینب با مجاهدت و قیام شجاعانه خویش در برابر زورگویان وهمچنین فریبخوردگان زمانش، آن چنان از قیام حسین دفاع کرد که تا قیام رستاخیز، همانند او نه در مردان و نه در زنان، وجودندارد و این نام جاودان و مقدس برای همیشه با عظمت و شموخباید برده شد. زینب در پس آن مصیبتبزرگی که «تصغر عندها المصائب» آن چنانبار سنگین پرچم ولایت را بر دوش گرفت و در برابر کفر و زندقهایستاد و سخنرانی کرد و خطابه خواند و مردم را بیدار کرد وحرکت را در مردگان آغاز نمود که از آن جا حرکت توابین و دیگرحرکتهای اسلامی آغاز شد و تا امروز و فردا و فرداها، آثار اینحرکت عظیم زینبی، هویدا است و به برکت زینب و قیام مبارکش، همچنان بیرقهای خونین عاشورا به نشانه روز انتقام مظلوم ازظالم، در سراسر جهان افراشته میشود زیرا زینب بود که پیامخونین حسین را به تمام نسلها و عصرها رساند.
امام حسین علیه السلام قبل از شهادت سفارشهای لازم را به زینب نمود و پرستاری نهضت را به او واگذار کرد و او را به صبرو بردباری امر نمود و به میدان با قلبی محکم و بیهراس ازآینده نهضت، حرکت کرد. زینب نیز پرچم پرافتخار حسین را بر دوشگرفت و نگذاشت این پرچم الهی بر زمین افتد و با اقتدار وشهامتی که تاریخ نظیرش را ندیده در برابر امیر خون آشام کوفهو شاه پلید شام لعنه الله علیهما ایستاد و با سخنرانیهای جاودانهاش زندگی را در کامشان تلخ ساخت.
راستی چه رادمردی است این زن، که با آن همه مصیبتهای سخت کههر یک کوهی را به لرزه درمیآورد و انسان را مضطرب و از خودبیخبر میسازد، در برابر سنگدلترین و تندخوترین و تبهکارترینانسان روی زمین، آن سان با کبر و مناعتبرخورد میکند که همهرا به شگفتی وامیدارد.
حضرت زینب در برابر یزید
در مجلس یزید لعنه الله علیه، گفت و گوهای زیادی بین بانوی قهرمان کربلا و آن پلید رخ داده که همهاش دلالتبر عظمت وقهرمانی زینب دارد. نگاهی کوتاه به یک قسمت آن میکنیم تایادآور شجاعت فزون از حد زینب باشد.
هنگامی که یزید با چوب خود، به دندانهای مبارک امام حسین علیهالسلام اشاره میکرد و آن اشعار معروف کفرآمیزش را میسرود، زنانبنی هاشم تاب تحمل این منظره را نداشتند و بیاختیار میگریستندولی زینب، بیآنکه خم به ابرو بیاورد، با کبر و مناعتی علی وار، بر آن سرکش غدار فریاد زد: «صدق الله یا یزید: ثم کان عاقبه الذین اساءوا السوآی انکذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزئون.
ا ظننتیا یزید انهحین اخذت علینا باطراف الارض و اکناف السماء فاصبحنا نساقکما تساق الاساری ان بنا هوانا علی الله و ان بک علیه کرامهو توهمت ان هذا لعظیم خطرک فشمختبانفک و نظرت فی عطفیکجذلان فرحا، حین رایت الدنیا مستوثقه لک و الامور متسقه علیکان الله امهلک فهو قوله:«و لا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انما نملیلهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین…» ا تقول: لیت اشیاخیببدر شهدوا! غیر متاثم و لا مستعظم و انت تنکث ثنایاابی عبد الله بمحضرتک؟
و لم لا و قد نکات القرحه و استاصلتالشافه باهراقک هذه الدماء الطاهره، دماء نجوم الارض من آلعبد المطلب؟!و لتردن علی الله وشیکا موردهم و عند ذلک تود ان کنت ابکمو اعمی. ا یزید و الله ما فریت الا جلدک و لا حززت الا لحمک وسترد علی رسول الله برغمک و لتجدن عترته و لحمته من حوله فیحظیره القدس… و ستعلم انت و من بواک و مکنک من رقابالمؤمنین اذا کان الحکم ربنا و الخصم جدنا و جوارحک شاهده علیکفانظر اینا شر مکانا و اضعف جندا.»
ای یزید! آیا گمان کردیکه چون بر ما سخت گرفتی و اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ماتنگ کردی و سرانجام ما را مانند اسیران به این طرف و آن طرفکشاندی از این است که ما نزد خدایمان خوار گشتهایم و یا تو رادر پیش خدا قدر و منزلتی هست؟ و یا پنداشتی که این بزرگی مقامتو است؟! لذا چون دنیا را به کام خویش یافتی و کارها را وفقمراد خود دیدی با تکبر باد در دماغ افکندی و شادمان و مسرور،نگران آرزوهای خود شدی؟!
بدان که اگر خدا به تو مهلت داده استاز این جهت است که خود میفرماید:«آنان که کافر شدهاند گمان نکنند که اگر مهلتی به آنها دادیمبه سود آنان است، بلکه به آنها مهلت میدهیم تا بیشتر به گناهروی آورند و سرانجام عذابی دردناک و خوارکننده در انتظارشانخواهد بود.» آیا باز آرزو میکنی که: ای کاش نیاکان ما که دربدر کشته شدند، این جریانات را میدیدند!!
بی آن که خود راگناهکار بدانی و یا گناه خویش را بزرگ شماری و اینک باچوبدستی خود بر دندانهای امام حسین میزنی؟! حق داری! زیرا باریختن خونهای پاک و مطهر این ستارگان روی زمین، عقده دل پلیدتگشوده میشود و نهال غمت ریشهکن میگردد! مطمئن باش تو نیز بهزودی در پیشگاه خدای متعال بازگشتخواهی نمود و در آن جا استکه آرزو خواهی کرد ای کاش در دنیا لال و کور بودی.
ای یزید! به خدا سوگند! جز پوستخود نشکافتی و جز گوشتخودقطع نکردی و بر خلاف میل خود، به زودی نزد رسول خدا بازخواهیگشت و اهل بیت و پارههای تنش را در حظیره القدس در کنارش باعزت و احترام خواهی یافت… و به زودی تو و آن کس که تو را برکرسی نشاند و بر گردن مؤمنین مسلط کرد، خواهید دانست کدام یکاز ما بدکارتر و از حیث لشکریان ناتوانتریم، در آن روزی کهداور خداست و خصم تو جد ما است و اعضا و جوارحت علیه تو گواهیخواهند داد.
و اگر چه در این دنیا ما را به غنیمت گرفتی ولیبه زودی غرامتخویش را از تو باز خواهیم ستاند. در تاریخ آمده است که پس از این سخنان شجاعانه زینب، چنانیزید و اطرافیانش زبون و حیرتزده گشتند که تا مدتی بیحرکتماندند و یک خاموشی مرگزا بر مجلس یزید حکمفرما شد، تو گوئیبر سرشان پرندگان نشسته بودند «کان علی رؤوسهم الطیر».
خارج از بحث
بىترید در شرایط سخت كنونى اگر بانوان جوامع اسلامى سیره عملى و اوصاف اخلاقى شیرزن كربلا را الگو و اسوه خود قرار دهند، روز به روز ارزشها و فضایل آنان شكوفاتر خواهد شد و بىشك در صورت تحقق چنین مهمى زمینه سعادت دنیا و آخرت براى مسلمانان مهیا خواهد شد.