بیان حکیمانه کودک مردم را مبهوت ساخت و این معجزه بزرگ زبان قوم را از تهمت بست و داستان مریم را در ناصره شایع و در خانه های شهر منتشر کرد. این موضوع، بحث روز مردم شد و به همین جهت مقام این کودک را ارج نهادند و سوء ظن آنها نسبت به مریم به برائت او تبدیل گشت و دریافتند که این طفل همانند دیگر اطفال ناصره نیست بلکه وی مقامی بزرگ و عظیم دارد.
با وجود تمام این شواهد و برائت مردم با مریم، هنوز عده ای بودند که حاضر به قبول این واقعیت نشدند و آن را خرافه و خیالات می دانستند و یا آن را داستانی ساختگی برای
[319]
سرپوش گذاشتن بر خطای مردم و تلاش او برای حفظ آبروی وی می پنداشتند تا به این وسیله سوءظن ها برطرف گردد و سخن پراکنی مردم متوقف شود.
آن عده تیره دل گروهی اندک بیش نبودند که جهل و نادانی آنها مانع نفوذ حقایق و نور حق در قلب تیره شان بود، و ظلمت و سیاهی شک و تردید بر ذهن آنها غالب گشته بود و چنین دلایل واضح و روشنی نمی توانست وسوسه را از وجود آنها پاک کند. آن عده قادر به درک این موضوع نبودند که خدایی که قادر مطلق آسمانها و زمین است، آنها را از زوال و نابودی حفظ می کند. او می تواند فرمان آفرینش انسانی را بدون نیاز به پدر صادر کند و تنها اراده او برای آفرینش هر موجودی کفایت می کند. چنین آفریننده ای قادر است از طریق غیر معمول و بدون نیاز به لوازم طبیعی موجودی را خلق کند.
آن قوم نادان سزاوار بودند که همچون هسته خرما کنار گذاشته شده و توجهی به رأی و گفتارشان نشود زیرا که این لجاجت و عناد ورزی ناحق، ناشی از کینه کهنه و دیرینه ای نشأت می گیرد که در قلب آنها ریشه دوانده و چشم و گوش آنها را بر حقایق کور و کر ساخته و دلهای آنها را از درک حقیقت عاجز کرده است. به همین خاطر مریم نیز اعتنایی به گفتار و رفتار و رأی آن گروه ستمگر نکرد و با آسودگی خاطر و با امید به پروردگار متعال سرگرم مراقبت و تربیت فرزند خویش شد، زیرا او می دانست که خداوند طفلش را تحت توجهات خود قرار داده و با عنایت خود از او محافظت می کند تا آنگاه که به رسالت خود در هدایت مردم قیام کند.