بالاخره به امر خداوند، ابراهیم به میان قوم خویش بازگشت، و خداوند چهره او و اندامش را به گونه ای قرار داد که کسی متوجه نمی شد که او نوجوانی بیش نیست و او را بزرگ تر از سنش نشان می داد. از همان ابتدای ورود او به شهر، نشانه هایی از خداوند به مردم می داد و از مردم می خواست که ستارگان و ماه و خورشید و بتها را ستایش نکنند. بلکه خدایی را بپرستند که جاودان و ابدی است و خود آفریننده تمام این خدایان
[89]
ساختگی مردم است.
ابراهیم دریافته بود که این بتها و ستارگان و ماه و خورشید که مردم آنها را می تراشند و می پرستند، در پیشگاه خدا ارزشی ندارند. به همین جهت بود که تصمیم گرفت بتدریج دعوت به سوی خدای یکتا را آغاز کند و قوم خود را از پرتگاه شرک و لجنزار مفاسد نجات بخشد. این پیامبر در میان قوم خود در 15 سالگی به پیامبری مبعوث شد.(1)
1 - احتجاج، ج 1، ص 504.