پادشاهی دادشان طالوت نام * حق پرست و مؤمن و با احترام
رفته زیر پرچم و فرمان او * رو به سوی جنگ با خیل عدو
لیک ز آنها گفته جمعی کای رسول * ما نداریم این حکومت را قبول
پس از مدتی گفتگو طالوت گفت؛ «ای پیامبر خدا! آیا می توانی نشانی از چهارپایان من بدهی که آنها را پیدا کنم؟»
ارمیا پاسخ داد؛ «آنها راهی محل استراحت خویش هستند. تو نگران آنها نباش. من
[215]
مسئوولیتی بزرگ تر برای تو دارم.»
طالوت گفت؛ «چه مسئوولیتی، با کمال میل انجام می دهم!»
ارمیا گفت؛ خداوند تو را برای سلطنت بنی اسرائیل برگزیده است تا آنها را مجتمع و امورشان را بدست گیری و آنها را از شرّ دشمنانشان نجات دهی و به زودی خدا به اراده خود پیروزی را برای شما حتمی می گرداند و دشمنان شما را سرنگون می سازد.
طالوت گفت؛ مرا چه به سلطنت و ریاست؟! من چه کار با زمامداری و پادشاهی دارم؟ من از فرزندان بنیامین، ضعیف ترین پسران یعقوب و فقیرترین ایشان هستم، با این وضع چگونه ممکن است که من به سلطنت برسم و زمام قدرت را در دست گیرم؟!
ارمیا گفت؛ آنچه گفتم، اراده خدا و امر و وحی اوست. شکر این نعمت را بجا آور و آماده جهاد شو! سپس دست طالوت را گرفت و به سران قوم بنی اسرائیل معرفی کرد.
ارمیا گفت؛ این همان شخصی است که خداوند وعده او را به شما داده بود، حال شما باید به وعده خود عمل کرده و تسلیم او شوید و از او اطاعت کنید، از تفرقه بپرهیزید و آماده نبرد با دشمن شوید.
بنی اسرائیل از این واقعه سخت متحیر شدند و آنگاه که ارمیا گفت؛ سلطنت بنی اسرائیل به طالوت می رسد، آثار اکراه و انکار در آنها ظاهر گشت، زیرا می دانستند که طالوت از گمنام ترین و فقیرترین افراد بنی اسرائیل است. پس، از روی خودخواهی و تکبّر گفتند؛ چگونه ممکن است که طالوت پادشاه گردد، او از نسبی اصیل و کریم برخوردار نیست، طالوت نه از فرزندان «لاوی» است که از شاخه های رسالت باشد و نه اولاد «یهودا» که سلطنت را از اجدادش به ارث برده باشد، پس چگونه می تواند سلطنت را اداره و مرزهای حکومت را حفظ کند، «ما خود به پادشاهی شایسته تر از اوییم، چه او را مال فراوان نیست.»(1)
او نباشد مالش از ما بیشتر * ما از او هستیم به از هر نظر
گفت «اشموئیل» با آن ناکسان * هست بهر سلطنت او را نشان
آن مواریثی که در صندوق بود * دشمن از دست شمایش در ربود
[216]
بهر طالوت آورند افرشتگان * این بود بر سلطنت او را نشان
ارمیا در مقابل اعتراض آنان گفت؛ فرماندهی لشکر و سلطنت هیچ ارتباطی به اصل و نَسَب ندارد. مال و ثروت برای سیاستمداری بی تدبیر و کم خرد چه فایده ای دارد؟!
چنین فردی نمی تواند امور مملکت را با درایت و سیاست اداره کند. همچنین حسب و نسب عالی برای فردی بی تدبیر و کند ذهن چه حاصلی دارد و او چگونه می تواند در لشکر کشی کاری از پیش ببرد؟!
طالوت را خدا به جهت سیاست و درایت بر شما برگزیده است، زیرا او دارای کفایت و قدرت و سایر مواهبی است که خدا برای ریاست به او عطا کرده است.
بنی اسرائیل گفتند؛ اگر خدا دستور داده و امر و نهی در این باره صادر کرده برای ما علامتی بیاور که بفهمیم خدا چنین حکمی صادر کرده است.
ارمیا گفت؛ خداوند بر لجاجت شما آگاه بوده لذا علامتی برای شما قرار داده است. به خارج شهر بروید و صندوق عهد را ببینید. صندوقی که با از دست دادن آن ذلیل شدید و اکنون به سوی شما می آید و اطمینان و آسایش شما را به همراه دارد. آن را فرشتگان بر دوش می کشند و اگر ایمان داشته باشید برای شما علامتی از سلطنت طالوت در آن موجود است.
بنی اسرائیل نیز از شهر خارج شدند و به محض مشاهده صندوق آرامش و اطمینان بر قلبشان سایه افکند. و با این علامت با طالوت پیمان وفاداری بستند و با حکومت و سلطنت او بیعت نمودند.