روزی پیرزنی حضور پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و عرض کرد؛ عاقبت من در قیامت چه خواهد شد؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود؛ «زن پیر به بهشت نمی رود.»
آن زن ناراحت شد و از حضور آن جناب دور گردید و در راه بلال حبشی او را گریان دید، بلال از او پرسید، چرا ناراحت هستی؟
زن جریان را گفت. بلال گفت؛ نباید ایشان چنین فرموده باشد، برگرد به حضورش رفته و بار دیگر بپرسیم.
نزد پیامبر آمدند و بلال عرض کرد؛ ای رسول خدا! شما به این پیرزن چنین فرموده ای؟! حضرت فرمود؛ «آری این که سهل است، انسان سیاه هم به بهشت
[420]
نمی رود.»
بلال نیز افسرده خاطر شد و از نزد رسول خدا مرخص گردید. در راه ابن عباس، بلال و پیرزن را افسرده دید. علّت را جویا شد و بلال جریان را بازگو کرد. ابن عباس گفت؛ «رسول خدا صلی الله علیه و آله با شما مزاح کرده است، منظورش این است که پیرزن، جوان می شود، و سیاه، سفید می گردد و سپس به بهشت می روند نه با حال پیری و سیاهی».
آنها فهمیدند که آن حضرت با آنها مزاح کرده است، لذا خوشحال شدند.(1)