خالد بن سنان عرب بادیه نشین بود، او از قبیله بنی عیصی بود. این پیامبر الهی دعوت خود را با معجزه آغاز نمود. کاری را که ابراهیم کرد اولین معجزه ایشان بود، یعنی غوطه ور شدن در آتش و صدمه ندیدن در آن.(2) او صد و بیست و سه هزار و نهصد و نود و نهمین پیامبر بود.(3)
در آن زمان بادی سوزان بنام «نارالحرتین نارالحرثان»(4)سالی یک بار می وزید و همه چیز را نابود می کرد. مردم از خالد خواستند تا آتش را از آنان دور کند و در عوض آنها به خالد ایمان می آورند.(5)
[370]
روز موعود فرا رسید، خالد به اذن خداوند مسیر باد را عوض کرد و با خود به درون غاری برد. در این هنگام چون بازگشت خالد طول کشید مردم فکر کردند که خالد در آتش سوخته است. ولی لحظه ای بعد حضرت بدون کوچک ترین آسیبی از میان آتش بیرون آمد اما مردم به این معجزه راضی نشده و او را ساحر خواندند. و به قول خود عمل نکرده و ایمان نیاوردند.
بعد از مدتی دعوت مردم به خدا پرستی به مردم خبر داد که ای مردم! من در فلان روز خواهم مُرد. بعد از چند روز بر سر مزار من آیید و مرا از قبر بیرون بکشید و از نفس من هرچه می خواهید بپرسید تا جواب شما را بدهم تا حقیقت را که از آن دوری می کردید ببینید و بفهمید.
هنگامی که خالد را به خاک سپردند، مردم بر سر مزار او جمع شدند و کاری را که حضرت گفته بود انجام دادند ولی باز به آن حضرت ایمان نیاوردند و به راه کفر خویش ادامه دادند.(1)