(1)
[360]
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله پس از پایان نماز خود در دل شب، ابوبکر، عثمان، عمر و علی علیه السلام را فرا خواند و از آنها خواست نزد اصحاب کهف بروند و سلام مخصوص پیامبر را به آنها ابلاغ کنند. آنگاه به اذن پروردگار بادی وزید و آنان را در مقابل غار فرود آورد.
ابتدا ابوبکر نزدیک غار رسید و سلام پیامبر را به آنان ابلاغ کرد، اما پاسخی نشنید. سپس عمر و عثمان هر کدام جداگانه سلام پیامبر را ابلاغ کردند، اما باز هم پاسخی نشنیدند. آنگاه امیرالمؤمنین علیه السلام نزدیک آمد و سلام پیامبر را به آنان رساند.
لحظه ای بعد صدایی از غار به گوش همگی آنان رسید که گفت؛ علیکم السلام یا وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله . مقدمت را گرامی می داریم. ما دستور داریم جز با رسول خدا و جانشین او سخنی نگوییم. همگی نزد پیامبر برگشتند و ماجرا را برای او شرح دادند. پیامبر رو به همراهان علی علیه السلام گفت؛ آنچه را درباره علی علیه السلام شنیدید به حافظه بسپارید و هرگز فراموش نکنید.
[ای رسول ما! تو پنداشتی که قصه اصحاف کهف و رقیم «خفتگان غار لوحه دار» در مقابل آیات ما شگفت بوده است؟].(1)
گویند اصحاب کهف به هنگام ظهور حضرت مهدی(عج) که با ظهورش جهان را گلستان می کند زنده می گردند و از غار خارج شده و از یاران صاحب الزمان می شوند.
تا ظهور مهدی صاحب زمان * آن که بنماید جهان را گلستان
زنده می گردند و هم خارج ز غار * بر امام مسلمین، انصار و یار
بار الها حقِ ختم هشت و چار * آن که باشندش جهان در انتظار