تاریخ انبیاء (از آدم خلیفة اللّه (ع) تا خاتم رسول اللّه (ص))
هود و مردم قوم عاد
خداوند هود را میان قوم عاد فرستاد.
[هود در میان آنها آمد و گفت؛ از خدا بترسید و فرمان مرا بپذیریرد، برای شما معبودی جز خدا نیست.(1)]
قوم عادت بت پرست بودند، دین آدم و نوح را فراموش کرده بودند و تابع ستمگران شده بودند. حضرت هود مردم را به خداپرستی و عدالت دعوت کرد و هرچه می توانست در این راه کوشش کرد. سران قوم عاد او را مورد تمسخر و آزار و اذیت قرار دادند و او را نادان و دروغگو خواندند. هود به آنان گفت؛
[به یاد بیاورید قوم پدرانتان، قوم کافر نوح را، آنان در پاسخ هود گفتند؛ یا آنچه را که پدران ما می پرستیدند، رها کنیم؟ هود گفت؛ آیا به نام های بت هایتان نمی اندیشید، خدا بر حقیقت آشنا است، پس منتظر عذاب باشید.(2)]
هود به آنان می فرمود؛ خدای یکتا شریکی ندارد، عبادت او جوهر و خلاصه عبادتها است، حقیقت ایمان، عبادت اوست. این خدا به شما نزدیک است و شما نیازی به شفیع ندارید، او از رگ گردنتان به شما نزدیک تر است.
قوم هود از او روی گردانده و گفتند؛ تو مرد جاهلی هستی و عقل خود را از دست داده ای. تو در میان ما چه مزیتی داری؟ امتیاز تو بر دیگران چیست؟
هود در پاسخ می گفت؛ ای قوم! مرا به سفاهت متهم نکنید، من مدّتها در بین شما زندگی کرده ام آن وقت نمی گفتید مرد جاهلی هستم، چطور الان مرا متهم به کم عقلی و جهل می کنید؟
وقتی هود از قوم خود لجاجت در گفتار و اصرار به مخالفت دید. آنها را خطاب کرد و
[65]
گفت؛ من خدای خود را گواه می گیرم که وظیفه خود را انجام داده ام و در ابلاغ رسالت خود کوتاهی نکردم. هیچگاه بر اثر ترس، دست از کار خود برنداشتم و در راه این رسالت آسمانی نهایت سعی خود را نمودم. از شما مردم هم ترسی ندارم از این به بعد هر نقشه و طرحی دارید اجرا کنید توکل من به خدای یکتا و بی همتاست.(1)
1 - اعراف، 65.2 - اعراف، 71 - 69.1 - قصه های قرآن، درودگر، ص 24.